ټول حقوق د منډيګک بنسټ سره محفوظ دي
“سلطنت امان الله شاه واستقلال مجدد افغانستان“
گنجینۀ بزرگ از حقایق عصر امانی
مقدمه:
«سلطنت امان الله شاه واستقلال مجدد افغانستان» نوشته وتالیف عزیزالدین وکیلی پوپلزائی، گنجینه بزرگی از حقایق ناگفته در بارۀ کارنامه های شاه امان الله غازی و موافقان ومخالفان اوست که با اسناد ومدارک وشواهد نایاب تاریخی ،ًاز سوی اکادمی چاپ ونشرعلامه رشاد در کندهار درسال جاری(1396ش/2017م) در دوجلد (حاوی 1152 صفحه) به چاپ رسیده است.
این مژده را دوست ارجمند ومحقق دانشمند جناب معصوم هوتک بمن دادند و با ارسال یک کاپی از(پی دی اف) آن، مرا غرق شادمانی وخوشنودی نمودند. من این متن دوجلدی را بطورشتابزده مرور کردم ومسایل وموضوعاتی در آن توجه مرا بخود جلب کرد که تا کنون در آثار مورخان دیگر ندیده بودم.
دراینجا وظیفه خود میدانم تا اول از محقق ارجمند شاغلی هوتک اظهارامتنان کنم که مرا از طبع وچاپ این اثر گرانسنگ تاریخی مطلع ساختند ، وسپس برای مرکز علمی نشراتی علامه رشاد قندهاری توفیق بیشتر آرزو کنم که در نشر وچاپ چنین اثر مهم تاریخی بعد از مرگ آن مورخ کم ادعا ولی پراطلاع وصاحب نظراقدام کرده اند واهل کتاب وبخصوص علاقمندان تاریخ کشور را با این کار سودمند خویش شادمان ومسرور ساختند.
مرحوم عزیزالدین وکیلی پوپلزائی، ازمؤرخان ذهین وفهیم وصادق البیان افغانستان بود.و با هنر خوشنویسی وخطاطی و تاریخ دودمان سدوزائی وشجره شناسی علاقمندی بخصوصی داشت و بیشتر اوقات عمرش را در این دو عرصه گذشتاند.
جوانان وطن امسال با گرامیداشت پرشکوه از98 مین سالگرد استرداد استقلال کشور، نشان دادند که نهضت استقلال امانی درمیان اقشار مختلف کشور وبخصوص جوانان ما روز تا روز علاقمندان بیشتر پیدا کرده وحس استقلال خواهی جوانان را برحس شهید پروری زیاد تر وگسترده تر ساخته است. روحیه آزادگی این درک را در مردم ایجاد کرده که از خود بپرسند:اولین شخصیتی که در فکر حصول استقلال ازسلطه استعمارگردید،کدام یک از رهبران سیاسی کشور بود؟
معلومدارشاه امان الله غازی بود که بقول پوپلزائی :
قبل از ظهر روز جمعه 9حوت 1297ش تاج استقلال را درمیدان نظامی کابل از دست عساکر پذیرفت وبه عاساکر ومردم وعده داد که: این تاج سلطنت را مشروط به حصول استقلال کشوربسرمیگذارم [1]
. وبگفته مولف سراج التواریخ ،امان الله خان روزنهم حوت، در مسجد عیدگاه در حالى که دريشى سربازی به تن داشت ، خطاب به عساکر و شهريان کابل اعلام کرد:
« اول برهمه رعاياى صديق ملت نجيبه خود اين را اعلان و بشارت ميدهم که من تاج سلطنت افغانيه را بنام استقلال وحاکميت داخلى و خارجى افغانستان بسر نهاده ام.» وادامه داده گفت : « ملت عزيز من ! من اين لباس سربازى را از تن بيرون نمى کنم تا که لباس استقلال را براى مادر وطن تهيه نسازم ! » « من اين شمشير را در غلاف نمى کنم تا که غاصبان حقوق ملتم را به جاى خود ننشانم !»[2]
و هنگامی که شاه امان الله این ارزوی بزرگ مردم افغانستان را به حکومت هند برتانوی اطلاع داد وجواب مساعدی نگرفت، جهاد برضد انگلیس بخاطر کسب استقلال را اعلام داشت ومردم دلیر وآزدیخواه افغانستان با سروجان آماده پیکار با استعمار انگلیس شدند وپس از یک ماه جانبازی دشمن را وادار به آتش بس ومذاکره نمودند ودرنتیجه مذاکرات صلح درراولپندی، انگلیس استقلال سیاسی افغانستان را برسمیت شناخت وشاه امان الله غازی در روز 28 اسد 1298ش این موافقات را امضاء نمود واز همان روز آن را به عنوان روز استقلال افغانستان اعلام داشت ویعد از آن هر سال مردم ما آن را به حیث روز ملی خویش جشن میگرفتند و با شادمانی وسازوسرود ونواختن دهل واتن ملی تجلیل میکردند.ولی متاسفانه که بعد ازکودتای 7 ثورو فجایع 8 ثور، تجلیل ازاین روز کمرنگ تر شده رفت ودرسالهای پس از طالبان وحضور امریکا وناتو،بازار قهرمان پرستی وشهید پروری، رونق گرفت وتجلیل از روز 28 اسد به عنوان روز استقلال کشور روبفراموشی نهاد ونزدیک بود، از رسمیت بیفتد، اما هوشیاری جوانان بیدار واستقلال طلب افغانستان سبب گردید تا دوباره روز 28 اسد، این میراث گرانبهای نیاکان خود را گرامی بدارند. هرقدر این تجلیل ها پرجوش تر وپرخروش تر باشد، به همان اندازه احساسات ملی برای وحدت و حفظ استقلال ملی کشور در مردم تقویت میگردد. کتاب سلطنت امان الله شاه، با این شعر حماسی آغاز میشود که:
آزادگی به قبضۀ شمشیر بسته اند مردان همیشه تکیه خود را بدو کنند
مردی بزرگ باید وعزمی بزرگـتر تا حـل مشکلات به نیروی او کنند
تاریخی که مبتنی برواقعیت های عینی و چشم دیدهای رجال بزرگ وسهیم در معرکه استقلال ویا بازتاب جراید و روزنامه های مطبوع همان زمان باشد وسخنرانی ها وبیانیه واعلامیه های رسمی دولت و رهبران عصرامانی را بازتاب دهد، بدون تردید مهم ومعتبر وقابل مطالعه اند که از خواندن آن علاقمندان تاریخ استقلال به وجد می آیند وسبب میگردد تا مردم تاریخ کشور خود را بخوانند واز فداکاری وجانبازی نیاکان خود آگاه شوند ودر حفظ میراث نیاکان خود بکوشند.
مرحو وکیلی پوپلزائی، در یک خانواده فاضل وبادانش وبهره مند از استعداد وذکاوت خوش نویسی وشعرگوئی،منسوب به قندهار بدنیا آمده بود که از زمان احمدشاه بابا تا ختم دورۀ حکمروائی سدوزائی، ازمقام و صلاحیت واعتماد واعتبارفراوانی برخوردار بودند. چون چند تن از اجداد مرحوم عزیزالدین پوپلزائی،به مقام وکیل الدوله(وکیل مقام سلطنت) ارتقا یافته بودند[3] ، به همین خاطر او و پدرش نظام الدین خان ابن سرار فقیرمحمدخان “وکیلی” تخلص میکردند وچون سردار فقیرمحمدخان مامای علیاحضرت مادرشاه امان الله خان بود، مثل خاندان شاغاسی خیل، از عزت ومقام واعتبار بلندی درنزد غازی امان الله برخوردار بودند ودر ثبات وحمایت ازمقام سلطنت شاه امان الله تلاش وسعی فراوانی از خود بروز دادند.
مرحوم عزیزالدین وکیلی پوپلزائی از نبیره ها وکواسه های سردار عبدالله خان پوپلزائی بود که درعهد تیمورشاه درانی وظیفۀ دیوان بیگی( وزارت مالیه) را داشت وشخص سخن دان وسخنور آگاهی بود. داکترجاوید این قطعه شعر را به مناسبت بنای شهر قندهار از قول سردار عبدالله خان فوفلزائی [وکیل الدوله] نقل میکند :
دمی که شاه شهامت مدار احمدشاه باسـتـواری هــمت بنای شهــر نهاد
جمال ملک خراسان شد این تازه بناء ز حــادثات زمانش خـدا نگهــداراد[4]
قلعه دیوان بیگی واقع چهاردهی کابل ،محل معروفی بود که سردار عبدالله خان وخاندانش درآن زندگی میکردند. عزیزالدین پوپلزائی در همین قلعه درسال ۱۲۹۷ ش هنگام جنگ استقلال چشم بدنیا کشود و به همین خاطراو خود را فرزند استقلال می نامید. پوپلزائی نخستین آموزش های دینی وهنری یعنی خطاطی وخوش نویسی را بنابر توجه ومواظبت پدرمدبرخود نظام الدین وکیلی پوپلزائی ازاین قلعه آغاز کرد، وسپس درعهد امانی شامل مکتب شد وهنوز تعلیمات ابتدائی را به پایان نرسانده بود که دروازه های مکاتب ومدارس با تسلط بچۀ سقو برکابل بروی کودکان مردم مسدود گردید. با رویکار آمدن نادرشاه،عزیزالدین پوپلزائی دوباره به مکتب رفت ودرعهد سلطنت نادرشاه وظاهرشاه به دروسش ادامه داد وپس از فراغت از مکتب، در سال۱۳۱۷ شمسی در وزارت اطلاعات و فرهنگ شروع به کار نمود ودرسال ۱۳۵۲ به تقاعد سوق گردید. چون به هنر وتوانائی اش هنوزهم ضرورت احساس میشد، بکار در وزارت اطلاعات وفرهنگ ادامه داد تا آنکه تنظیم های جهادی برکابل در سال 1371 هجوم آوردند و نظام دولتی درافغانستان منهدم گردید واو هم گوشه گرفت.
مرحوم پوپلزائی علاوه برتاریخ نگاری وشعرگوئی، درخوشنویسی وخطاطی(کالیوگرافی) در انواع مختلف ومتفاوت آن یدی طولی وتوانا داشت ومسلک اصلی مرحوم پوپلزائی بود. پوپلزائی در سال ۱۳۴۲ از طرف وزارت اطلاعات وفرهنګ وقت بحیث استاد وخطاط هفت قلم افغانستان شناخته شد ومدال استادی این فن را از سوی شاه وقت نصیب ګردید.
از آنجایی که خانواده وکیلی پوپلزائی یک خانواده علمی وفرهنگی وبا رسوخ درانی بود ودر خوشنویسی وانشاء فرامین سلطنتی توانائی خاصی داشتند، از برکت این فن همواره در دولت سدوزائی وظایف مهم دولتی را بدوش داشته اند،وچون آدمهای عالم وبا هوش وبا استعدادی بوده اند، اکثر وحتی تمام اسناد وفرامین دولتی وابلاغیه های رسمی وبیعت نامه های اقوام مختلف قلمرو سلطنتی سدوزائی را در هنگام پادشاه گردشیها وهنگامه های سیاسی وخلعت بخشی ها ومکافات ومجازات دولتی به افراد واشخاص ذینفوذ قومی را همراه با نشرات وجراید رسمی وخصوصی جمع آوری ونگهداری میکردند وثمه به ثمه آنرا به فرزندان با سواد و پراستعداد خود به ارث میگذاشتند.
آخرین شخصیت با فراست ودانشمند وخطاط زبردست این خانواده یعنی عزیزالدین وکیلی بود که آن اسناد را از پدرخود نظام الدین وکیلی به ارث برد و از این گنجینه بی نظیرتاریخی بدرستی استفاده کرد و در دوران ماموریت خود بخش های مختلف آنها را به مناسبت های مختلف ، بصورت کتاب و رساله به نشر رسانید که هریکی ازآنها امروز به حیث ماخذی معتبر مورد استفاده اهل تحقیق درتاریخ وفرهنگ افغانستان قرار می گیرند.
ازجمله تالیف های مهم چاپ شده مرحوم پوپلزائی کتب ذیل اند:
1-تاریخ تیمورشاه درانی( دوجلد،کابل1333ش)،
2- درة الزمان فی تاریخ شاه زمان(یک جلد،کابل 1337 ش)،
3- تاریخ خرقه شریفه قندهار،(کابل1346ش)،
4- تذکار دیوان همایون اعلی یا وزارت مالیه(کابل 1334 ش)؛
5-هنر خط در افغانستان در دو قرن اخیر بانمونه هایی از استادان گذشته و معاصرمؤلف و (کابل 1342ش)،
6-منظومۀ بزرگداشت سید جمال الدین افغانی که به مناسبت بزرگداشت هشتادمین سالگرد مرگ وی منتشر شد(کابل 1355ش)؛،
7- خزینةالاشراف (1355ش)؛
8- تاریخ احمدشاهی (دوجلد،کابل 1359ش)،
9- سفرهای غازی امان الله شاه در 12 کشوراروپا وآسیا( کابل 1364)
Related Posts