محمد سعید مشعل، در ۱۲ دلو ۱۳۷۶ خورشیدی در شهر هرات درگذشت.
او در سال ۱۲۹۲ خورشیدی در ولایت غور در مرکز افغانستان زاده شد و آموزش های ابتدایی را در زادگاهش فرا گرفت.
پدرش حاجی محمود، از سرداران مشهور ملی بود که در جنگ میوند شرکت کرد و در نقاشی و خطاطی نیز مهارتی کم نظیر داشت.
پدر استاد مشعل، در کشور هند، بر روی مکتب هنری هرات، مطالعات فروانی کرده بود نسخه های بی نظیری از نگارگران و نقاشان مشهور هرات را در کتابخانه خود گرد آورده بود.
سلطان محمد، کاکا (عموی) استاد مشعل نیز از جمله هنرمندانی بود که بیشترین تاثیر را بر مشعل گذاشت.
محمد سعید مشعل در باره این تاثیر پذیری از پدر و کاکایش گفته است:
” کاکایم سلطان محمد، خطاط و تذهیب کار بود و ذوق هنری خوبی داشت. انگیزه های اولیه را کاکایم در ضمیرم رسوخ داد، ولی پدرم در حقیقت شرق شناس بود. در کتابخانه او نسخه های بی نظیری از نگارگران و نقاشان مشهور هرات وجود داشت.”
پدر مشعل در زمان امیر حبیب الله، مهماندار قصر وی بود و مشعل در چنین فضایی پرورش یافت.
استاد مشعل، تحصیلات ابتدایی را در زمان امان الله خان در مکتب های (مدارس) نو بنیاد و “مدرن” کابل به پایان رساند و در دوران جوانی به ادبیات و هنر روی آورد و هنر را ابتدا با شعر شناخت و مدتی هم شاگرد خلیل الله خلیلی بود.
با سرنگونی حکومت امان الله خان، استاد مشعل کابل را ترک کرد و ابتدا مدتی درغور و سپس در شهر هرات اقامت گزید.
در زمان اقامت درغور مدتی به فراگیری علوم دینی مشغول شد و در هرات بود که هنر نقاشی و مینیاتوری را بطور جدی دنبال کرد.
او علاوه بر نقاشی، مینیاتوری، مجسمه سازی، گچبری، خوشنویسی و سنگ تراشی، به هنر موسیقی نیز علاقه داشت و دوتار و ویلون را به زیبایی می نواخت.
محمد سعید مشعل در طول نیم قرن حیات هنری خود شاگردان فراوانی تربیت کرد که از مهمترین آنها می توان از خلیل ازهرهروی، سید مقصود خوشبخت، کریم رحیمی، محمد ناصر طالب و عنایت الله احراری نام برد.
از کارهای به یاد ماندنی استاد مشعل، در رشته گچبری، طراحی محراب شبستان مسجد جامع هرات است که با مهارت بی نظیری توسط شاگردان خود آن را گچبری کرد و این اثر تاکنون نیز برجاست.
تذهیب قرآن بزرگی که خط آن را استاد عطار هروی، به شیوه بایسنقری و خط ثلث نوشته است از دیگر یادگارهای استاد مشعل است.
گفتنی است که به علت بحران های بوجود آمده در افغانستان، فقط یک جز این قرآن نوشته و تذهیب شد.
در زمینه هنر مجسمه سازی و سنگ تراشی نیز می توان از طراحی و پیکر تراشی چهار اسب سفید در حوض پارک گلهای شهر هرات یاد کرد که این آثار در زمان حکومت طالبان از بین برده شد.
‘خانه نگاری’
خانه نگاری یکی از شاخه های مکتب هنری هرات است که تا صد سال پیش در میان طبقه اشراف جامعه مرسوم بوده و البته بیشتر جنبه درباری داشته است و اشراف جامعه، خانه های خود را با نقاشی و مینیاتوری، تزئین می کردند.
استاد مشعل در سال های آخر به این هنر جنبه مردمی بخشید و به هنر خانه نگاری روی آورد که نقاشی و تذهیب های خانه هرات در تالار بزرگ ولایت که دیوارهای آن بر پایه مکتب هنری تیموری، نقاشی و تذهیب شده است از اینگونه آثار اوست.
“مکتب (مدرسه) هنری بهزاد” که هم اکنون با نام “لیسه هنری بهزاد” در مرکز شهر هرات فعالیت می کند، از یادگارهای ارزشمندی است که توسط استاد مشعل بنیان گذاشته شد.
این مکتب که در سال ۱۳۲۵ خورشیدی تاسیس شد، سی و شش شعبه داشت که بیش از هزار شاگرد در سی و پنج رشته، زیر نظر استاد مشعل در آن آموزش می دیدند.
آثار مکتوب
از استاد محمد سعید مشعل، چند اثر مکتوب نیز برجای مانده که بیشتر آنها تاکنون توفیق چاپ نیافته اند.
“مشعل هنر” از مهمترین آثار استاد مشعل است. وی در این کتاب، مکتب نگارستان هرات را به دوازده رشته هنری تقسیم کرده است.
خشک و تر، ای داغ (مجموعه شعر)، صیقل ایمان (پیرامون علم عقاید)، زبان گفتاری مردم غورات، تاریخ غورات، چه در کجاست (نقاط باستانی، آثار تاریخی و معادن مهم افغانستان)، از دیگر آثار نوشتاری و پژوهشی استاد محمد سعید مشعل هروی است.
ستاد مشعل، علاوه بر کارهای هنری در مشاغل دولتی نیز وظایفی را بر عهده داشت. مدتی حاکم ولسوالی های جوند، کهسان و گلران هرات بود و چندی نیز معاون مرکزی خزانه داری کابل را بر عهده داشت.
در سال ۱۳۲۲ خورشیدی به فرمان محمد ظاهر، پادشاه وقت افغانستان، استاد مشعل به عنوان نماینده مجلس اعیان (سنا) انتخاب شد.
او در هرات نیز مدتی سرپرست بخش “ادیبان جوان” انجمن ادبی این شهر بود و مدتی مدیریت تحریرات ولایت را بر عهده داشت.
استاد مشعل همچنین در سال ۱۳۳۵ خورشیدی شهردار هرات شد.
در دوره ای که وی شهردار هرات بود، محلی را در منطقه جاده جنوبی مسجد جامع، بنام بازار صنعتگران فعال ساخت و برای رشته های مختلف هنری، مکان هایی را اختصاص داد.
آقای مشعل در سالهای آخر عمر خود که با حکومت طالبان مصادف شد بسیار افسرده شده بود و به سختی روزگار می گذراند.
او در گفتگویی چند ماه قبل از درگذشتش که در هرات انجام شده بود، شرح حال خود اینگونه توصیف کرد:
“…تصمیم دارند خانه مرا از من بگیرند، به خاطر آنکه سندش را خالقیار (والی هرات در زمان دولت کمونیستی) امضا کرده است، و من تصمیم گرفتم که اگر چنین کنند برای همیشه هرات را به لقایش ببخشم و به زادگاهم غور بروم و در همان جا بمیرم. با آن هم، من با این مردم خو گرفته ام، خودم را از آنها می دانم و درغمشان می سوزم. همانجا که تو (خطاب به رفیع اصیل، مصاحبه کننده) نشسته ای، خبرنگار بی بی سی آقای کسری ناجی نشسته بود و من به صراحت به او گفتم که ما اینک در یک خالیگاه تاریخی به سر می بریم. ما که اینجا زندگی می کنیم، می دانیم که چه می گذرد و چه می کنند. تاریخ و تمدن این سرزمین به عقب رفته که متاسفانه متوقف شده و به بند کشیده شده است…”
استاد مشعل در این گفتگو، با چشمانی اشکبار می گوید که چند شب پیش، استاد عطار، خوشنویس هروی را در خواب دیده که به او می گوید: “چرا نزد ما نمی آیی ؟”.
خاطرات تلخ
آقای مشعل، دو حادثه را تلخ ترین حوادث زندگی خود می دانست، اول اینکه در سال ۱۳۶۲ خورشیدی، بر اثر جنگ شدیدی که در محله باباجی شهر هرات روی داد، تمام آثار منقوش و مکتوب و بیش از سه هزار جلد از کتاب های نفیس وی در آتش سوخت.
حادثه اقدام طالبان به تخریب چهار مجسمه اسب سفید بود که او زمانی در پارک گلها، در مرکز شهر هرات ساخته بود.
استاد مشعل در این باره گفته بود: “به طور ناگهانی از پارک گلها می گذشتم و می خواستم به طرف خانه خود بروم، دیدم که در میان حوض، اثری از اسب های سفیدی که هر روز آنها را می دیدم و در ایام جوانی حجاری کرده بودم نیست. نگهان حالم منقلب شد و بر زمین خوردم و هر زمان که از آن جا می گذشتم، چشمانم را می بستم تا آن صحنه تلخ را به خاطر نیاورم”.
استاد محمد سعید مشعل هروی، سرانجام در تاریخ ۱۲ دلو سال ۱۳۷۶ خورشیدی، در شهر هرات درگذشت و پیکرش را درکنار آرامگاه امام فخر رازی به خاک سپردند.