لیلیاس هملتون داکتر انگلیسی امیر عبدالرحمن خان و نویسنده کتاب دختر وزیر
مقدمه :
امیرعبدالرحمن خان اولین پادشاهی بود که برای پیشبرد وتحقق مرام های خویش؛ به استخدام انجنیران، داکتران و تخنیکران خارجی به خصوص انگلیس ها پرداخت. پادشاه چون بخشی از عمر خود را دور از وطن گذشتانده بود تغییراتی بنیادی برای ترقی و پیشرفت صنایع و تجارت و رشد جامعه به میان آورد.
بنابران تلاش کرد تا به کمک کارمندان فنی خارجی مسیری را طی نماید که در افغانستان بی سابقه بود. بزرگترین کاری که انجام داد ماشین خانه نو بنیاد زمان امیر شیرعلی خان را که توسط انگلیس ها به کلی ویران شده بود دوباره به شکل بهتری احیا و اعمار کرد. و دهها فابریکه تولیدی را به کار انداخت توجه به تجارت نمود و برای نجات مردم ازامراض کشنده از دکتوران خارجی دعوت کرد و برای اشنایی مردم به زندگی جدید و طرز زندگی و لباس توجه جدی مبذول داشت .
درست است که این تغییراتی اجتماعی را از فامیل و منزل خویش آغاز نمود اما تاثیراتی آنها را در جامعه بعدا” مشاهده نمودیم .
اولین خارجی یک نفر فرانسوی به نام مهندس یا انجنیرمسیو ژیروم بود که سرکاردار اسباب و ماشین الکترونیکی بود که با خود یک نفر هندی به نام کریم بخش را آورده بود . مدتی را در کابل بود و برای خریداری ماشین های بیشتر به هند اعزام شد موصوف حین ورود به کلته بیست دو نفر از استادان را با انواع ماشین الات خریداری و به کابل فرستاد اما از مسیوژیروم هیچگونه اطلاعی در دست نیامد که زنده ماند و یا نه ؟ و ماشین ها به کابل رسید اما بدون استفاده ماند .
به تعقیب مهندس مستر پاین انگلیسی را استخدام نمود . موصوف توانست ماشین ها را به کار اندازد و باغ علم گنج را منحیث اولین ماشین خانه دولتی مناسب دانسته و به اعمارآن پرداخت . به تعقیب مستر اومیار انگلیسی که طبیب و دندان ساز بود استخدام گردید. موصوف صوفی عبدالحق را تدریس نمود و دندان ساز ماهر شد . در سال ۱۳۱۱ هـ ق مستر برون را دعوت نمود تا کارخانه چراغ الکترونیکی را احداث نماید و موفق گردید. مستر میکدرمات در ضراب خانه دولتی استخدام گردید و به کمک وی روزانه از هشتاد هزار تا صدهزار روپیه ضرب میزد.
مستر میدلتن را برای ساخت فشنگ هنری مارتینی و مستر ادوارد را به جهت ساختن فشنگ سنایدر در ماشین خانه استخدام نمود. مستر کمیران برای ساختن توپ و تفنگ در کابل کار میکرد. همچنان برای ماشین ها و کوره های توپ سازی و دیگر کار های اهنگری شخصی به نام مستر استیوارت را مقرر نمود امیر می نگارد که :
او شخصی لایق و قابل تجربه بود و خیلی زحمتکش و قلبا” مایل به کار و نهایت ظریف و طبع خوش داشت اگر چه ادم معمری بود ولی در کار خود خیلی چابک و چالاک بود .(۱)
همچنان مستر باسگر انگلیسی که عمل دباغی را به عظیم نام استاد کارخانه چرم سازی کابل یاد داد و مستر تهارتن انگلیسی که غلام حیدر نام را طریقه به عمل آوردن الوان های انگلیسی را آموخت . مستر دالتر خیاط ماهر انگلیس را برای انواع البسه و لباس استخدام کرد و لباس های تمیزی برای صاحب منصبان و مامورین تهیه نمود.
مستر مدلتن انگلیسی برای به کار انداختن یاقوت جلال اباد و معدن سرب قوربند [ غوربند] استخدام گردید موصوف می نویسد که با کمال تاکید به فرزندان و اخلاف خود میگویم که انحصار معدنیات را به هیچ خارجی ندهند و نگذارند در معادن انها خارجی ها مداخله کنند و الا دچار اشکال عدیده میشوید و بهانه به دست خارجی ها میدهید که در امورات مملکت مداخله نمایند .(۲)
مستر کلمنتیس را برای معالجه حیوانات و تربیه گوسفند برای گرفتن پشم استخدام نمود .
استخدام دکتور لیلیاس هملتون :
در طبابت از طب قدیم یا طب یونانی و طب جدید استفاده کرد. اولین دوا خانه که در کابل به وجود آمد توسط داکتر دایم خان و دکتر ابراهیم خان هندی بود که آموزش و زیر دست داکتر های انگلیسی بودند. و اولین مریض خانه یا شفاخانه توسط خانم انگلیسی ( للیاس هملتن) در سال ۱۳۱۲ هـ ق برپا گردید و چندین شاگرد و یک نفر خانم انگلیسی منحیث پرستار یا نرس که خانم هملتون با خود آورده بود؛ استخدام شد.
بنابر بیان امیر عبدالرحمن خان ؛ علاوه بر دایر نمودن اولین مریض خانه به طرز فرنگستان، خانم هملتن ؛ آبله کوبی [ چیچک ] و تحصیل ماده آبله کوبی را از گوساله متداول نمود . این امر به جهت اطفال خیلی با فایده و موثر افتاد ، زیرا تعداد زیادی از اطفال به مرض آبله همیشه تلف می شدند و آنهایی که خوب میشدند از آبله رویی بسیار زشت بودند. چند نفر از اطبای بومی را به هملتن خانم سپردم که طرز آبله کوبی و تحصیل ماده آبله از گوساله را به آنها بیاموزند و رساله یی در این علم حسب آلامر من نوشتند و نسخه جات آن را به تمام اهالی مملکت تقسیم کردم و اطبا را از نقاط دور دست مملکت خواستم که از شاگردی های هملتن خانم ، این عمل را بیاموزند.
مستر بیک که یکی از وکلای تجار من بود زمانی به کابل آمده بود ناخوشی سختی شد هملتن خانم او را معالجه نمود و موصوف در پاداش از پول خویش مریض خانه موقتی در کابل ساخت. خدمتی دیگری هملتن خانم این بود که موصوفه در سال ۱۳۱۲ هـ ق با پسرم نصرالله خان به سمت حکیم باشی گری به انگلستان رفت و در آن سفر در خدمت عالیا حضرت ملکه انگلستان مفتخر گردید. (۳)
زندگی نامه لیلیاس هملتون :
دکتر لیلیسا آنا همیلتون تولد ۷ فوریه ۱۸۵۸ – وفات ۶ ژانویه ۱۹۲۵ یک داکتر و پزشک و نویسنده انگلیسی بود. او در شهرک Tomabil، نیو ساوت ولز از پدر به نام هوگو همیلتون (۱۹۲۲-۱۸۲۲) و مادری مارگریت کلونس متولد شد. پس از حضور در مدرسه در آیر و سپس کالج خانم چلدنام در سال ۱۸۷۴ م ، او ابتدا به عنوان پرستار در سال ۱۸۸۳ م در لیورپول آموزش دید، قبل از رفتن به مطالعه طب در اسکاتلند، به عنوان دکتر طب در سال ۱۸۹۰ م شناخته شد .
لیلیاس همیلتون بخشی از اولین نسل داکتر زن اروپایی بود. بنابراین، اکثر این زنان در ایجاد اکثر مشاغل خصوصی در اکثر شهرها با چالش مواجه شده بودند و از طریق پوهننون ها ظاهرا غیرممکن بود. بنابراین، بسیاری از این پزشکان زن (مانند Dorothee Chellier و Françoise Legey) تصمیم گرفتند در خارج از کشور به مکان هایی مانند Morrocco و Alergia (به ترتیب) تمرین کنند. در خارج از کشور، این زنان توانستند ابتکار بیشتری بگیرند و استعداد خود را در زمان جنگ نشان دهند.
علیرغم تعصب فراوانی نسبت به داکتران زن که در اروپا وجود داشت ، در هند نیاز به به داکترزن بسیار زیاد بود، زیرا آداب و رسوم مذهبی ، بسیاری از زنان از مراقبت های طبی مناسب محروم بودند. هملتون ؛ افسر انگلیسی به نام جوبرت را در هند ملاقات کرد و او را به فرصت کار در خارج از کشور معرفی کرد. لیلیاس درجه داکتری خود را در بروکسل به دست آورد و به کمک سرجورج در شفاخانه Lady Dufferin Zenana [زنان] به کلکته تقرر یافت .
او در بهار ۱۸۹۴ م منحیث یک داکتر دائمی به امیر عبدالرحمن خان در افغانستان استخدام گردید و مدت سه سال در کابل به تداوی مردم و خانواده امیر پرداخت . با وجودیکه افغانستان محل زندگی غیرمنتظره ای بود برای یک اروپایی، به ویژه یک زن، برای زندگی و کار کردن ؛ اما موصوف با انهمه مشکلات در کابل ماند . از نظر کارطبی او، لیلیاس تأثیر قابل توجهی بر سلامت مردم افغانستان گذاشت. او نه تنها یک شفاخانه را در کابل تاسیس کرد، بلکه مسئولیت واکسیناسیون در کشور را نیز به عهده داشت.
آثار و نوشته های داکتر لیلیاس هملتون :
همیلتون یک روزنامه نگار پرکار و نویسنده دو کتاب داستان بود. او کار ناخوانده ای با عنوان ” قدرت که در تاریکی راه می رود” منتشر کرد، که در آن او در مورد اصلاحات اغلب پیچیده امیر و “حکومت آهنین” او بحث میکند . حتی با حمایت امیر، کار او هنوز برای زندگی اش تهدیدی بود و او می دانست که از دست رفتن حفاظت امیر می تواند منجر به اعدام او شود
کار دیگری او، “ دختر وزیر“، یک داستان از زمان اقامت او در افغانستان بود که در آن “مقررات اسلامی” با دیدگاه های مربوط به نقش امیر، نقش مردان و زن در فرهنگ افغانستان را به چالش کشید. این اثر توسط عبدالله محمدی ترجمه و در سال ۱۳۹۳ در تهران به چاپ رسید و بار دیگر توسط گل حسین احمد ترجمه گردید. اثر دیگر او « پرستش پرستاره » در سال ۱۹۰۷ م انتشاریافت.
بازگشت به لندن:
در اواخر سال ۱۸۹۶م ، هملتون به دلیل تهدید و خطر نوشتن و کارهای بحث انگیزش از افغانستان فرار کرد. هنگامی که در انگلستان زندگی می کرد، توجه او را نسبت به مشکلات زنان بی خانمان جلب کرد و در سال ۱۸۹۷ م وی ” خانه سالمندان ویکتوریا » را در لیورپول تاسیس کرد. به زودی پس از آن، او به کارهای خصوصی بازگشت و یک مرکز نرسنگ یا پرستاری را در لندن ایجاد کرد
همیلتون و یکی از برادرانش یک مزرعه در استان Transvaal خریدند . پس از دو سفر در آنجا، لیلیاس متوقف شد. در سال ۱۹۰۸م او به عنوان سرپرست کالج استللی در وارویک پذیرفته شد. این کالج در سال ۱۸۹۸ م برای آموزش زنان برای حرفه های زراعت و باغبانی تاسیس شد. او در سال ۱۹۲۴ م متقاعد شد. او در طی این مدت نیز خدمات طبی خود را به کمیته امداد افراد بی خانمان در سال ۱۹۱۵ داوطلبانه انجام میداد و بیمارستان Podgoritza، مونته نگرو را اداره کرد.
همچنان همیلتون نیز عضو فعال لیگ آزادی زنان بود که در سال ۱۹۰۷ تأسیس شده بود. تا رای برای زنان زیر سی سال را بدست آورد. هملتون ادعا کرد که عکاس و خیاط بسیار موفق و با استعداد است و همچنین از موسیقی، نقاشی و تئاتر لذت می برد .
او هرگز ازدواج نکرده است؛ هملتون در ۶ جنوری ۱۹۲۵ م در شفاخانه میموریل ملکه ویکتوریا، در نیس فرانسه درگذشت و در قبرستان انگلیسی دفن شد . (۴)
نوت : در مورد امیر و تشکیل دولت مرکزی و سرکوبی قیام ها و شورش ها را میتوانید در اثر ماندگار مرحوم میرغلام محمد غبار به صورت مؤجز بخوانید