اوستا، ميراث مشترک فرهنگی جهانيان، کهنترين نوشتار آرياييان و نامهٔ دينی مزداپرستان است. بخشهای گوناگون اين مجموعهٔ کهن، از زمانی در حدود نيمهٔ هزارهٔ دوم پيش از ميلاد به بعد پديد آمد و در طول سدههای متوالی از نسلی به نسلی ديگر رسيد تا سرانجام در روزگار ساسانيان، آنچه بر جا مانده بود، به خطی بهنام “دين دبيره” به نگارش درآمد و شکلی منظم و مدون يافت. اما رويدادهای بعدی مانع از آن شد که اين مجموعه، دست نخورده و به همان صورت تدوين شده در عصر ساسانی به نسلهای پسین برسد و بجز “گاهان پنجگانهٔ زرتشت” و “ونديداد” – که همهٔ آن باقی مانده است – از ديگر بخشهای کتاب، بيش از يک چهارم آنها موجود نيست.[۱]
آنچه امروزه بهنام “اوستا” در دست داريم و از چند سده پيش از اين در دانشگاهها و مراکز علمی یزرگ جهان محور پژوهشهای “اوستاشناختی” بوده، به سبب کاهشها و افزايشها و جابجايیها و دستکاریهای فراوانی که در طول تاريخ در آن راه يافته، نابسامان و ناهمگون است. از همينرو، پژوهش در اين نامهٔ کهن و شناخت دقيق مفاهيم و رازها و اشارههای آن، کاری است دشوار و با آن که بسياری از پژوهندگان و دانشوران، همه زندگی خود را بر سر اين سودا گذاشتهاند، هنوز هم پيچيدگیها و گرههای ناگشوده در آن کم نيست.[٢]
امروز زبانی را که دفترهای پیشین زرتشتی بدان نوشته شده اند، زبان اوستایی میخوانند و این واژه خود در نوشتههای اوستا به چشم نمیخورد. اما در نوشتههای پهلوی به گونهی «اَپَستاک» دیده میشود.[۳]
دياكونوف نيز محل پيدايش زبان اوستايی را در آسيای ميانه، مشرق ايران، افغانستان و خراسان كنونی میداند.[٤]
این کتاب که قدمت آن بسته به تعيين زمان زردشت است، آن گونه که در روایات اسلامی آمده، بر روی ۱٢۰۰۰ پوست گاو نوشته شده بود که اسکندر رومی، بخش علمی آن را به یونانی ترجمه، و بقیه را پراکنده و سوزاند.
بلاش (یکی از پادشاهان اشکانی) دستور جمعآوری آن را داد و سپس در دوره ساسانیان، “اردشیر بابکان” به توسط “تنسر یا توسر” و بعد از او پسر اردشیر (شاپور اول) به جمعآوری و تدوین اوستا، پرداختند. در زمان شاپور دوم، “آذرباد مهرپسندان” اوستا را بررسی و در زمان انوشیروان به دستور او، این کتاب بازبینی شد. البته از مجموع روایات زردشتی چنین برمیآید که گردآوری و نقل “اوستا” همواره به صورت شفاهی و سینه به سینه بود، تا آنکه در قرن ٤ میلادی، در زمان شاپور دوم، آن را با الفبایی که از روی الفبای زردشتی و پهلوی مسیحی “خط زبوری” اختراع شد، نگاشتند.
در همین زمان ساسانیان، اوستا به زبان پهلوی (فارسی میانه) ترجمه و تفسیر شد که آنرا “زند” گویند و غالبا اوستا را با کلمه “زند” با هم میآورند و “زند اوستا” گویند. بعد شرحی درباره «زند» نوشته شد که به آن “پازند” گفتند، که زبانش روان تر و پاک تر از زبان “زند” است. زند، یعنی شرح و تفسیر و بیان.[۵]
کتاب اوستا در روزگار باستان دارای ٨۱۵ فصل در بیست و یک نسک (کتاب) بوده و در شکل کنونی خود شامل شش بخش گاهان، یَسنه یا یسنا (شامل گاتها و غیر آن)، یشتها، وندیداد، ویسپرد و خردهاوستا است. بخشهای اوستا بنا بر تحقیق آنوبانینی در دورانهای مختلف توسط اشخاص متعدد تالیف شده است.
قدیمیترین بخش اوستا، گاهان نامیده میشود و گفته میشود بخشی از آن، سرودههایی است که به زرتشت الهام شده و بر زبان وی جاری شده است. اوستا را از نظر زمانی میتوان به سه بخش تقسیم کرد:
بخش نخست اوستای کهن که مضامین آن از نظر زمانی متعلق به روزگار پیش از زرتشت (پیش از حدود دو هزار و هشتصد سال پیش) است؛ اما نگارش آن متعلق به عصرهای پس از زرتشت است و هنگام این نگارش و بازنویسی دگرباره، تا اندازهای مضامین و باورهای جدیدتر را به متنهای كهن اضافه كردهاند.
بخش دومِ اوستا از نظر زمانی شامل “گـاتـهـا” است كه سرودههای مینوی شخص زرتشت، پیامآور بزرگ آريايی به شمار میرود كه هر چند از نظر مضمون پس از اوستای كهن سروده شده است؛ اما از نگاه زبان و نگارش، كهنترین بخش اوستای موجود است.
بخش سوم اوستا از نظر زمانی شامل یـسـنـا، یـشـتهای جدید، ویـسـپـرد، ونـدیـداد و خـرده اوسـتـا است كه همگی جزو اوسـتـای نـو به حساب میآیند. اما بسیاری از مضامین همین بخشهای جدید نیز برگرفته و اقتباس شده از باورها و نوشتارهای كهن است؛ اما این آمیختگی به حدی است كه امكان تفكیك را امكانپذیر نمیسازد.
اوستا به دو گویش نوشته شدهاست. گویشی که گاهان یعنی سخنان خود زرتشت بدان نوشته شده و گویشی که بخشهای دیگر اوستا را بدان نوشتهاند. گویش نخست را گویش گاهانی و گویش دوم را گویش جدید نامیدهاند. مندرجات اوستا شامل نیایش اهورا مزدا و امشاسپندان و دیگر ایزدان و مظاهر طبیعت و تکالیف انسان در جهان بهشت و دوزخ و داستانهای قوم آريايی است.
کلمه اوستا در اصل “اَوْپِسْٰتاک” است به معنى بنيان جاافتاده و محکم، کنايه است از آيات محکمات و شريعت پابرجای، و به صيغهٔ صفت مشبهه است. واژه اَوِستا بنا به تحقیق آنوبانینی در خود کتاب نیامده به معنی دانش و شناخت هم هست و با واژه “ودا”، نام کهنترین کتاب دینی هندوان همریشه است. بر روی هم اوستا را میتوان به معنی “آگاهینامه” یا “دانشنامه” دانست كه آن را (مرجع نامه) نيز مینامند. در تاريخ طبرى و ديگر متقدمان از مورّخان عرب “ابستاق” و “افسقاق” ضبط شده است و در زبان درى “اُوْستا ـ اُسْتا ـ وُسْت ـ اُسْت” به اختلاف ديده میشود کاف آخر “اوپستاک” که از قبيل کاف “داناک” و “تواناک” است در زبان درى حذف میشود و تلفّظ صحيح اين کلمه بايستى “اُوْپستا” باشد ولى به تقليد شعرائى که به ضرورت اين کلمه را مخفّف ساختهاند ما آن لفظ را “اَوِسْتا” خوانيم.
اما لفظ زند از آزنتی “Azanti” و به معنی گزارش و ترجمه است و مراد از زند کتب پهلوی است که نخستین بار کتاب اوستا بدان زبان ترجمه شده است و پازند مخفف “پات زند” میباشد که با پیشاوند “پات” ترکیب یافته و به معنی دوباره گزارش یا ترجمه و برگردانیدن زند است به زبان خالص دری. پازند عبارت است از نُسکهایی که زند را به خط اوستایی و به زبان فارسی دری ترجمه کرده باشند و از این رو متأخران خط اوستایی را خط پازند نامند.[*]
ساختار اوستا: اوستا در دورههای مختلف فراهم آمده، بخش کهن آن حدود ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد است. اوستا، دارای ٢۱ نسک و در پنج قسمت است.
۱- “یسنا” که دارای ٧٢ فصل که ۱٧ فصل آن گاتها را تشکیل میدهد و بخش جدید اوستا، ٤ قسمت دیگر (یشتها، وندیداد، ویسپرد، خرده اوستا).
یَسنَه یا یسن (در اوستا به معنی نیایش) نام مهمترین نسک اوستای کنونی است که ۷۲ هات (فصل) دارد و گاهان پنجگانه زرتشت (گاتاها) نیز جزو همین ۷۲ هات بشمار میآید.[۶]
گاهان و یسنها: گاهان جمع گاه است و گاه، بازمانده گاتای اوستایی، به معنی سرود گاهان ۱٧ یسن (ستایش) است و به ۵ گاه، تقسیم شده است.
٢- یشتها: یشت به معنای ستایش است. یشتها ٢۱، است که در ستایش اهورمزدا، امشاسپندان و ایزدان، سروده شده است. در بین این ها، فقط گاهان (گاتها) از خود زردشت میباشد.
یَشت نام بخشی از کتاب اوستا، کتاب دینی زرتشتیان است. موضوع یشتها، سرودها و گفتههای بسیار کهن و حماسههایی در ستایش ایزدان است که مهمترین آنها: اورمزدیشت، وَرَهرامیشت، اردیبهشتیشت، مهریشت، هومیشت و سروشیشت است.
۳- ویسپرد: ویسپ یعنی همه، رد یعنی حامی. ویسپرد از ٢٤ کرده (فصل) تشکیل شده و مطالب آن از “یسنها” گرفته شده است.
٤- وندیداد: تصحیف ویدیوداد است، “ویدیوداد” به معنی قانون غیر دیوی است. وندیداد، نسک نوزدهم از نسکهای ٢۱ گانه اوستای دوره ساسانی است که بطور کامل باقی مانده است. وندیداد، ٢٢ فرگرد (= فصل) دارد که به غیر از فصلهای اول و دوم، بقیه شامل قوانین دین زردشت است.
۵- خرده اوستا: به معنی اوستای کوچک. خلاصهای است از اوستای دوره ساسانی، تدوین این کتاب را در زمان شاپور میدانند که شامل انواع نیایشها، گاهها (سی روزهها) و آفرینگان.[٧]
چاپ و نشر: ظاهرا اول بار در قرن ۱٨ میلادی بوسیله “آتکیتل دوپرون” به زبان فرانسه ترجمه و در ۱٧٧۱ در سه جلد در پاریس منتشر شد. بعدا مستشرقین بزرگ و بخصوص آلمانی ها به این کتاب توجه خاصی کرده و تمام کتاب یا قسمتی از آنرا ترجمه کردند مانند شپیگل (ترجمه آلمانی سه جلد)، دوهارله (ترجمه فرانسوی، ۱٨٨۱، پاریس)، دارمستتر (ترجمه فرانسوی (سه جلد) ٩۳-۱٨٩٢، پاریس، فریش ولف (ترجمه آلمانی ۱٩۱۰ شراسبورگ، یشتها در دو مجلد، یسنا در دو مجلد، “گاتها” و “وندیداد” به فارسی ترجمه و در بمبئی و ایران به چاپ رسید.
پانويس
۱- اوستا؛ کهنترين سرودها و متنهای ايرانی، گزارش و پژوهش جليل دوستخواه، تهران: انتشارات مرواريد، چاپ دهم – ۱۳٨۵ خ.، ج ۱، ص ۳
٢- همانجا، ج ۱، ص ۳
۶- اوستا؛ کهنترین سرودهای ایرانیان، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، چاپ ششم، تهران: مروارید، ۱۳۷۷.
٧- مآخذ اوستايی: اوستای موجود را در پنج بخش جا دادهاند، “يسنا”، ” ويسپرد”، “يشت”، “ونديداد” و خرده اوستا.
يسنا:
يسنا شامل ٧٢ ها “فصل” میباشد. يسنا يك چهارم اوستای كنونی را تشكيل میدهد. يسنا درباره اهورامزدا و آفرينش، راه درست زيستن و به خوشبختی رسيدن، آرمان آدمی و پی آمدهای انديشه ، گفتار و كردار آدميان، قانون اشا، و نوسازی جهان گفت و گو میكند. “ستوت يسن” كه خود بخشی از يسنا میباشد، پيام اهورامزدا میباشد كه به وسيله اشوزرتشت به ما رسيده است. آنچه در بخشهای ديگر يسنا آمده به وسيله پيشوايان دين نوشته شده است .
ويسپرد:
ويسپرد دارای ٢۳ “كرده” يا “بخش” است. ويسپرد درباره آيين گاهنبارها (جشنهای دينی و اجتماعی شش گانه در سال كه هر كدام پنج روز است» و نمازهای وابسته به آن سخن میگويد .
يشتها:
يَشتها ٢۱ كَرده “بخش” دارد و درباره ايزدان میباشد. ايزدان پس از زرتشت وارد سنت دين زرتشتی شدند. بخشهايی از آن، شايد به پيش از زرتشت متعلق باشد كه بعدها وارد ادبيات دينی شده است. بخش هايی از يشتها را بايد با دقت مورد تفسير قرار داد تا فلسفه آن را فهميد وگرنه با بنيادهای گاتها ناسازگاری دارد! بنابر نسخههای مختلف، تعداد يشتها ٢۱ تا ۳۰ است و هر يشت، از چندين بخش “كرده” ساخته شده است. يشتها نيايشهايی دربارهی ايزدان است. يشتها در نشان دادن اهميت طبيعت و لزوم حفظ محيط زيست سودمند بوده است .
وَنديداد:
برخی میانديشند كه وَنديداد را نبايد جرء بخشهای اوستا دانست زيرا بسياری از نوشتههای آن با روح و نص گاتها مغايرت دارد. از اين رو استفاده از آن در بسياری از موارد گمراه كننده خواهد بود. ونديداد يعنی قانون بر ضد ديوان و خدايان پنداری، و بيشتر راجع به تشريفات مربوط به بهداشت و رعايت پاكيزگی و جلوگيری يا از بين بردن عفونت طبق نظريه نويسنده آن است.
عدهای از نويسندگان در شرح اصول دين زرتشتی (به استناد دينكرد كه در سه سده پس از يورش تازيان و شكست ساسانيان نوشته شده و اعتبار آن مورد ترديد است) با ذكر مطالب ونديداد خارج از متن اصلی و بدون اشاره به مولفين و زمان تحرير آن، تصوير نادرستی از سنت و دين زرتشتی دادهاند! ونديداد ارزش تاريخی دارد ولی از جهت بنيادهای دينی عموما قابل استناد نيست. بنابراين ونديداد را تنها در محتوای تاريخی بايد مورد توجه قرار داد، و مطالب آنرا در آن چه با دانش امروز تطبيق نمیكند، شايسته زمان تنظيم آن دانست و توجه داشت كه اين كتاب سدهها پس از زرتشت نوشته شده است و چون به زبان پهلوی است، الزاما كتاب دينی نيست.
خرده اوستا:
خرده اوستا از پنج گاه، پنج نيايش، چند يشت كوتاه، آفرينگان، سی روزه و دعاهايی از اين گونه فراهم آمده است. خرده اوستا در بردارنده تكههايی است از بخشهای مختلف اوستا و بخشی از آن به زبان فارسی است. زبان گاتها، زبان اوستايی است. در زمان ساسانيان، اوستا به پهلوی ترجمه شد و تفسيرهايی بر آن نوشته شد كه آنها روی هم «زند اوستا» میخوانند. بنابراين بايد توجه داشت كه، قسمتی از زند اوستا، تفسيرهای روحانيون دولتی زمان ساسانيان است و ممكن است ، روحانيان ديگر، آن را به نحو ديگری تفسير كرده باشند. يكی دو سده پس از يورش تازيان و چيرگی اسلام، استعمال زبان پهلوی كم كم متروك شد و مردمی كه زرتشتی باقی مانده بودند، قادر به فهميدن زبان پهلوی و معانی اوستايی نبودند. اين بود كه در آن هنگام، اوستا و تفسيرهايی از پهلوی به فارسی ترجمه شد و تفسيرهای ديگری، به فارسی، بر آن نوشتند. اين مجموعه را “پازند” میخوانند. بعضی از روحانيان، دعاهايی به فارسی فراهم آوردند و در خرده اوستا جا دادند. در اينجا لازم است كه از “آذر فرنبغ” و “آذرباد ماراسپند” كه در جمع آوری زند اوستا كوشش كردند ياد كرد. از اين توضيحات روشن میشود كه برای همه بخشهای اوستا نمیتوان اعتبار برابر قائل شد.
گنجانيدن گاتها در اوستا، باعث نمیشود كه ساير قسمتهای اوستا، اعتبار گاتها را مدعی شوند. يا ساير قسمتهای اوستا كليد تفسير گاتها شوند. هر چه خلاف اين عنوان شود، با خرد ناسازگار است. گذشته از اوستا كتابی به نام “هيربدستان” و “نيرنگستان” به زبان اوستا داريم كه درباره مراسم مذهبی و برقراری نمازها، سخن میگويد.
خلاصه نويسی از بخشی از كتاب ديدی نو از دينی كهن