تاریخچه مطابع افغانستان

نویسنده: شاه محمود محمود

 

مقدمه :
در سال 1352 هـ ش زمانیکه شامل پوهنځی ادبیات و علوم بشری منحیث محصل پذیرفته شدم ، فقط یک سمستر مضمون ژورنالیزم را استاد ایثار برای ما تدریس نمود.نکاتی زیادی در مورد ژورنالیزم از ایشان فراگرفتم و علاقه مفرطی به این رشته پیدا کردم و مطالب کوتاهی در یک یا دو شماره روزنامه و جراید داشتم اما شاید تقدیر نبود؛ این رشته را ادامه بدهم . درشروع صنف دوم دیپارتمنت ها مشخص میشد. من از این تقسیمات آگاهی نداشتم و یا اعلان که درمورد وجود داشت من ندیده بودم . وقتیکه مراجعه نمودم دیر شده بود به تعداد سی محصل برای صنف دوم ژورنالیزم قبلاً انتخاب شده بود و من بنابر خواست دومی؛ به دیپارتمنت تاریخ و جغرافیه معرفی شدم .

اما بعداً که در کدر به حیث استاد شامل شدم؛ سر و کارم با محصلان ژورنالیزم بیشتر بود. چند سال مضمون تاریخ معاصر افغانستان را در دیپارتمنت متذکره تدریس نمودم و خوشبختانه محصلان ممتاز و دوستداشتنی داشتم. تاجاییکه هر کدام شان در مطبوعات و رادیو و تلویزیون افغانستان درخشیدند و هنوز هم با هم دوست هستیم و احترامم را نگاه داشته اند . بناً در حضور داشت آنها نظر گذرا به این مطلب دشوار است . چون هرکدام شان صاحب نظر اند و یقین دارم همراه خوبی دراین پُست میباشند. اما تا حال سه یا چهارعنوان کتاب در این مسیر به نگارش گرفته شده است . اولین اثر همانا « سیر ژورنالیزم در افغانستان» از مرحوم پوهاند محمد کاظم آهنگ ، دومین رساله « معرفی روزنامه ها، جراید و مجلات » ازمرحوم استاد رضا مایل هروی ، مطبعه دولتی 1341 و سومی « تاریخ مطابع و جراید افغانستان» از مرحوم عزیزالدین وکیلی فوفلزایی و چهارمی آن « تاریخ مطبوعات افغانستان از شمس النهار تا جمهوریت » از محترم پوهاند رسول رهین میباشد . سیر ژورنالیزم در افغانستان و معرفی روزنامه ها و جراید و مجلات را داشتم و از آن استفاده میبردم اما به یاد ندارم که مطبعه و سیر آنرا به بررسی گرفته بودند یا خیر ؟ اما دو اثر اخیر الذکر را تا حال ندیده و نخوانده ام . محتوای این کتب یقیناً بررسی کلی در مورد مطبوعات کشورمان است . باورمندم مطابع را با حواشی و جزییات آن بیان نموده باشند در غیرآن ؛ کاستی بزرگی دراین اثار خواهد بود .
بنده در مطالب گذشته که راجع « مطبوعات در افغانستان در دهه های دیموکراسی » خدمت هموطنان ارایه داده بودم ؛ کلاً تکیه بر روزنامه ها و جراید و مجلات و روزنامه نگاری داشتم و این بخش را برای امروز نگاه داشته بودم آرزومندم این مختصر جوابگوی سرگذشت مطابع در افغانستان باشد .
از حاشیه و مقدمه چینی فوق میخواهم بگویم که ستون فقرات مطبوعات و جراید و روزنامه ها « مطبعه » است که با تأسف نویسندگان و دانشمندان و حتی ژورنالیستان عزیز مان کمتر به آن پرداخته اند .

يوهانس ګوتنبرګ Johannes Gutenberg اولين مخترع ماشين چاپ در اروپا

اول – تآسیس اولین مطابع در افغانستان :
چاپ برگه ها و یا کتابها و نقش نمودن روی دیوار و خشت و امثال آن را آسوری ها چند هزار سال قبل به کار برده اند، اما برای اولین بار یوهانس گوتنبرگ، (متولد حدود 1398 م ، درگذشت 3 فبروری 1468 م)، زرگر آلمانی و اولین مخترع ماشین چاپ و کلاً صنعت چاپ در اروپا بود ؛ از یوهانس گوتنبرگ اغلب به عنوان مخترع صنعت چاپ یاد می‌شود ( بین سالهای 1434 تا 1444 م ) اما آنچه را که او انجام داد ابداع اولین روش استفاده از حروف چاپی قابل جابجایی و ماشین چاپ بود که این امکان را فراهم می‌آورد تا بتوان مطالب نوشته‌شدهٔ گوناگون را با سرعت و دقت به چاپ رساند. البته این صنعت ۴۰۰ سال قبل از وی توسط یک بازرگان چینی به نام بی شنگ استفاده می‌شد و حدود ۲۰۰ سال قبل نیز در کره مورد استفاده قرار می‌گرفت . اعتبار اختراع حروف چاپی فلزی و صنعتی شدن چاپ، از آنِ حکومت کوریا است که اولین بار در سال ۱۲۴۱ م به آن اشاره می‌شود. در سال ۱۳۹۲م ، ۶۴ سال قبل از دستگاه چاپ گوتنبرگ، دولت کوریا، وزارت چاپ را تأسیس کرد که وظیفه داشت حروف چاپی فلزی را با فن ریخته‌گری تولید کند. کارخانهٔ ریخته‌گری دولت کوریا، در سال ۱۴۰۳م ، یک قلم مفرغی شامل صدها هزار کاراکتر داشت و تا پایان قرن پانزدهم، ده‌ها قلم کوریایی دیگر نیز اختراع شد. احتمال دارد که مارکوپولو که در قرن سیزدهم به چین رفت، کتاب‌های چاپی را دیده باشد و او یا مسافران دیگر جادهٔ ابریشم، این دانش را به اروپا آورده باشند که بعدها الهام ‌بخش یوهان گوتنبرگ برای اختراع ماشین چاپ شد، چون غربیان نیز قبل از گوتنبرگ با چاپ آشنایی داشتند. مهم ‌ترین اثر چاپی گوتنبرگ انجیل گوتنبرگ یا انجیل ۴۲ سطری است، که از لحاظ زیبایی خطی و کیفیت صنعتی آن در زمان خودش انجیلی بی‌نظیر بود . ( 1)
درحالیکه ماشین طبع در افغانستان بعد از 420 یا 429 سال با نشر نخسیتن شماره یی شمس النهارکابل احتمالاً در ماه جمادی الاخر یا ماه رجب و یا قبل ازآن سال 1290 هـ ق = 1873 م معرفی و جوانه زد، امیر شیرعلی خان؛ مطبع شمس النهار کابل را در بالاحصار کابل به کار انداخت .

اميرشيرعلي خان (۱۸۲۵ – ۱۸۷۹م)

بنابر قول فوفلزایی اولین مطبعه سنگی که به امر امیر شیرعلی خان در ایام سفرانباله هند خریداری و به کابل تورید یافته تاریخ نصب و تدویر آن در نزدیک بالاحصار کابل به سال 1287 هـ ق = 1248 هـ ش = 1869 م است. (۲) این ماشین نه تنها اخبار متذکره را چاپ مینمود بلکه نشر نظام نامه ها، قواعدعسکری، نشر اصطلاحات و القاب عسکری و تعلیماتنامه نظامی به زبان پشتو طبع مطبعه مصطفاوی در بالاحصار کابل در سال 1287 هـ ق ( قبلاً اصطلاحات نظامی تماماً به ترکی بود )، رساله شهاب ثاقب دررد وهابیگری و ( فوفلزایی نام این کتاب را «حجة قویه در ابطال عقاید وهابیه» از تالیفات ملا عبدالرحمن خان بارکزایی در سال 1288 هـ ق میداند که در اولین مطبعه سنگی به نام مطبعه مصطفاوی طبع شده است)، تکت های پست، کاغذ های رسمی دولتی، کتاب ذخیرﺓ الملوک، کتاب فتاوی برهنه، سخنان وعظ آمیز، تـعلیم نامه های نظام، چاپ یک مجموعه از نشریه تایمز لـندن، و اعلانات و تقویم را نیز انتشار میداد .
در پهلوی مطبعه شمس النهار که احیاناً بنام مطبعه شیرعلی خان هم ذکر گردیده است؛ دو مطبعه دیگر بنام های مطبعه مصطفاوی واقع سرای سردار شیرعلی خان در بیرون بالاحصار و مطبعه مرتضاوی واقع سرچوک فعلی(جاده میوند) نیز ایجاد و فعالیت داشت. اما دقیق نمیتوان گفت که مطبعه شمس النهار و یا مصطفاوی که در سرای سردار شیرعلی خان ( شهرکهنه کابل ) موقعیت داشت به نام مطبعه شیرعلی خان نیز نامیده میشد. چنانچه کتاب « تحفت العلمآ » در سال 1875 م = 1292 هـ ق درمطبعه شیرعلی خان انتشار یافته است .
باید گفت که شماره های شمس النهار کابل از شماره اول تا نهم در مطبعه مرتضاوی چاپ شده است و در شماره دهم مجدداً نام مطبعه شمس النهار به کار رفته است . فراموش نباید کرد همه این مطابع سنگی بوده که در برگ های بزرگتر چاپ میشدند .
در مورد اولین شماره شمس النهار کابل سخنانی زیادی است که چه زمانی انتشار یافته است اما از فحوای شماره ها دانسته میشود که جریده شمس النهار کابل بعضاً هفته وار و یا ده روز و یا دو هفته را دربر میگرفت تا اینکه تا یک ماه رسید مثلاً: با توجه به شماره پنجم، 25 رمضان، شماره هشتم، 22 شوال، شمــاره دهم، پانزده ذيحجه 1290هـ ق و شماره هاي شانزدهم و هفدهم به ترتيب در دهم صفرو ششم ربيع الاول 1291 هـ ق با ارایه جلد اول همان سال نشر شده اند، معلوم می شود، نشر جريده شمس النهار كابل نامرتب بوده است و میتوان حدس زد که شماره اول قبل از ماه رجب سال 1290 هـ ق چاپ شده است . و بنابر قول پوهاند رهین:« … استدلال توسط روز نامه فارس طبع شيراز نيز تائيد گرديده است. در خبر منتشره شماره دوم، رجب 1289 هـ ق برابر با سپتامبر 1872 م روزنامه فارس آمده اســت: “در كابل روز نامه مخصوص مقرر شده است كه بطبع برسد. اسم آن شمس النهار ميباشد »(3).
باید دراین خبر روزنامه فارس دقت نمود « درکابل روزنامه مخصوص مقرر شده است که بطبع برسد. اسم آن شمس النهار میباشد » یعنی تا حال طبع نشده است. بنابر ان وقایع نگار و یا جواسیس فارس این خبر را شنیده و یا از تصمیم امیر مبنی بر انتشار جریده شمس النهار اطلاع یافته است و خبر به کشور فارس رسیده است. بناً موجودیت مطبعه که همان مطبعه مرتضاوی است؛ قبل از سال 1290 هـ ق – 1873 م تثبیت گردیده که امیر را به این تصمیم واداشته است .
دریغا این هسته ماشینی و صنعتی افغانستان با هجوم دوباره انگلیس بالای افغانستان از هم پاشید وماشین خانه واقع علم گنج که لوازم نظامی تولید مینمود به آتش کشیده شد . شعر واهنگ « علم گنج در گرفت دودش برامد » از خاطرات همان دوره است . بالاحصار کابل ویران و یقیناً مطابع در قدم اول آماج این حملات گردید. شیرپور کابل در حقیقت شهر جدیدی که شیرعلی خان آنرا با طرح جدیدی اعمار نموده بود با خاک یکسان گردید . شهریکه برای بار اول در اعمار آن کار اجباری از بین رفته بود و مزد کارگران و معماران روزانه و یا هفته وار تادیه میشد .
بناً انگلیس ها نه دیروز و نه امروز چشم و دیده ندارند که تا در کشورهای اسلامی ترقی و مدنیتی تهداب گذاری شود. عملکرد های آنها درکشورهای شرق میانه و افغانستان؛ دال برگفتار مان است یا خودشان مستقیم دست به ویرانی می زنند و یا افراد خود فروخته و ضعیف نفس را نوکر و اجیر گرفته به بربادی کشورهای اسلامی دست به کار می شوند.

دوم – احیآ مجدد مطبعه در زمان امیر عبدالرحمن خان :
در سال 1880م= 1259 هـ ش پس از شکست انگلیس ها و به قدرت رسیدن امیرعبدالرحمن ماشین خانه دوباره ترمیم و احیا گردید و به همین منظور در سال ۱۸۸۶ م به مشوره انجنیر فرانسوی بنام شوم کریشگر یک فابریکه که به واسطه بخار ، کار میکرد خریداری و به کابل انتقال داده شد و در همان ماشین خانه قبلی در باغ علم گنج تهداب گذاری کرد .
در پهلوی آن مطبعه سنگی بنام «مطبعه دارالسلطنه کابل » با کمیت و کیفیت بهتر در همان فابریکه ی و یا ماشینخانه کابل فعال شد، که پس از سال 1885م = 1264هـ ش به صحافت بسیار عالی به نشر کتب و اسناد دولتی پرداخت. در حالیکه در سال 1262 هـ ش = 1883 م قانون نامه مالیات به عنوان کتابچه حکومتی به امر و اداره امیر عبدالرحمن خان توسط مولوی احمد جان قندهاری در کابل تالیف و در مطبعه دارالسلطنه کابل چاپ شده بود . ضمناً در مطبعه دارالسلطنه کابل اولین کتاب دفاتر افغانستان و دفتر صکوک در 1310 هـ ق = 1271 هـ ش چاپ شده است (4)
«پند نامه دنیا و دین» که بعداً به تاج التواریخ شهرت یافت درمطبعه دارالسلطنه کابل یا مطبعه ماشین خانه دارالسلطنه کابل انتشار یافت در مورد میخوانیم : « یک قطعه زمین که معروف به علم گنج میباشد و به جهت بنانمودن کارخانجات و فابریکه مناسبت داشت انتخاب نمودم زیرا که اراضی مذکور خارج از شهر کابل و متصل به شهر میباشد و این اراضی از زمینهای دیگر حول و حوش آنجا وسیع تر بود علاوه برین هوای آنجا هم سالم بود و این نقطه منظر خوبی داشت و یک طرف آن نهری بود که به جهت ماشینها و دیگهای بخار و غیره در کارخانه آب برساند … » ( 5 )
اثر دیگریکه دراین ایام انتشار یافت « رساله موعظه » است عبارت پشتی آن شامل این جملات بود : حسب الفرمان بندگان اشرف همایون والا امیر عبدالرحمن خان رساله موعظه باهتمام گل محمد محمدزایی مهتمم چاپ خانه مبارکه در مطبع دارالسلطنه کابل چاپ شد 1310 .
در سال 1312 هـ ق ماه شوال دیوان رحمت الله ابن میرزا

ديوان بدخشانی

اسمعیل خواجه زاده گان ورسج بدخشان به امر امیر عبدالرحمن خان در مطبعه سنگی دارالسلطنه کابل چاپ شد . ضمناً کتابهای « شراره عشق » از حبیب الله صاحبزاده بفاروقی متخلص به عشرت قندهاری در سال 1316 هـ ق ، کتاب « آیینه جهان نما » به امر امیر عبدالرحمن خان و اهتمام سردار گل محمد خان محمد زایی در سال 1317 هـ ق = 1899 م ، کتاب « کلام الملوک ملوک الکلام » به اهتمام خادم آستان و فدوی جان فشان گل محمد محمد زایی درانی افغان به امر امیر عبدالرحمن خان در دارالسلطنه کابل چاپ شد . امیر عبدالرحمن خان در سال 1265 هـ ش = 1304 هـ ق = 1886 م در مطبعه دارالسلطنه کابل اشتهاری بنابر خیانت و رشوت و حکام و ضباط و قضات و عمال و اهل دیوان و حرسه بنادر و مستاجران و خرج گیران و پیشکاران ؛ انتشار داد تا از روز جزآ بترسند و الی عقاب و عذاب سیاست خواهند شد . (6 )
بی مورد نخواهد بود تا از شخص بنام سردار گل محمد خان پسر اول غلام محمد خان طرزی نام برد که اهتمام مطبعه دارالسلطنه کابل را به عهده داشت و تمام اثار و اشتهارات تحت نظر او در این مطبعه چاپ میشد . موصوف در سال 1317 هـ ق بنابرمرض وبا در کابل وفات نمود . ( 7 )
با تاسف در زمان امیر عبدالرحمن خان با وجود انتشار چند کتاب و اشتهارات و کتاب های دفاتر و صکوک و حسابداری و دخل و خرچ که برای بار اول در افغانستان معرفی شده است از انتشار روزنامه و یا جریده خبری نیست.

زیرنویسها :
1 – ویکی پیدیا ، واژه چاپ .
2 -فوفلزایی – عزیزالدین وکیلی، فرهنگ کابل باستان، ج اول ، مطبعه دولتی، کابل، 1387 هـ ش، ص 593 .
3 – رهین – پوهاند رسول ، تاریخ مطبوعات درافغانستان، دانشنامه آریانا . پنجشنبه 4 میزان 1387 هـ ش .
4 – فوفلزایی ، اثر قبل الذکر ، ج اول ، ص 664 و 665 .
5 – عبدالرحمن – امیر، تاج التواریخ ، ج دوم ، به اهتمام محمد جعفر مولا و محمد حسین لاری ، مطبعه فیض رسان ، بمبی ، 1322 هـ ق ، ص 18 .
6 – فوفلزایی ، اثر قبل الذکر ، ج دوم ، ص 730 .
7 – فوفلزایی ، ایضاً ، ج دوم ، ص 740 .

اتفاق اسلاماميرشيرعلي خانامیرعبدالرحمن خانتاج التواریخشمس النهارشمس النهار کابلمطبعه سنګی دارالسلطنهمطبعه مرتضاویمولوی احمد جان قندهاری
نظريات (0)
نظر اضافه کول