نظر گذرای به پس منظر تاریخی ایندوره:
درآغاز قرن نهم میلادی ، که هنوز سیطرهٔ خلافت عباسیان بر بلاد خراسان و ماوراءالنهر قایم بود، پس از مرگ هارون الرشید درسال ۱۸۸ هجری خورشیدی مطابق به ۸۰۹ میلادی اختلافاتی بین دوپسرش امین ومامون بروز کرد. امین از مادر عرب به دنیا آمده بود و مامون از بطن مرجیله دخت سیس هروی که پس از نهضت ابومسلم خراسانی علم آزادی خواهی سپید جامه گان را در هرات در برابر عباسیان برداشته بود. داستان غم انگیز سیس که چگونه هارون الرشید دریک حملهٔ عظیم نهضت استقلال طلبی سیس را درهم کوبید و دخترش مرجیله را به اسارت گرفت از وقایع تکان دهندهٔ تاریخ است ؛ اما بهرحال از مرجیله پسری زاده شد بنام مامون که درهنگام شهزادگی ادارهٔ خراسان وسیستان بدو رسید. درینگاه مرد رزمجو ومدبری بنام طاهرپوشنجی بن حسین از دودمان مهان و از دلیران مشهور فوشنج یا (ولسوالی زنده جان کنونی) در هرات میزیست که بخاطر راد مردی وشجاعتش مورد حرمت فراوان مردم بود.
درسال ۸۰۹ میلادی امین در بغداد اعلام خلافت کرد و سپس لشکر بزرگی را برای دستگیری مامون به سوی خراسان فرستاد. مامون ازطاهر پوشنجی استمداد جست وبه کمک این سپهسالار مجرب که اعراب او را طاهر ذوالیمینین یعنی صاحب دودست راست میخواندند لشکر امین به سرکردگی علی ابن عیسی را شکست داد و در سال ۸۱۳ میلادی بغداد را فتح کرد. پس از کشته شدن امین مامون الرشید درهمان سال با کمک وی بر اریکهٔ خلافت بغداد تکیه داد.
طاهر درهنگام بازگشت به هرات در ظرف سال ۸ سال تلاش شبا روزی مردم خراسان را از هرات تا جوزجان ، بلخ و تخارستان وحدت بخشید وبصوب جنوب زرنج سیستان ، زمین داور و بُست را بدور یک محوراز سلطهٔ خلفای عباسی که هنوز ازکشورهای مفتوحه خراج زیاد میطلبیدند جمع کرد ، نیشاپور ومرو را در حیطهٔ تصرف خود در آورد. از فر گذشته یاد نمود تا طرح استقلال را درعمل پیاده کند. اهالی سیستان زابلستان و خراسان بخاطر مبالغ هنگفتیکه بنام خرج دستگاه اداری ، عشر زمین ، ذکات و مالیات سنگین به والیان عرب میپرداختند به ستوه آمده بودند، وبرعلاوهٔ سرباز گیری های پی درپی برای لشکر خلافت بر نارضایتی عمومی مردم می افزود. ازینرو به صدای طاهر که علم سستقلال طلبی را برافراشته بود لبیک میگفتند؛ وهمان بود که در سال ۸۲۱ میلادی مطابق سال ۲۰۵ هجری طاهر نام مامون الرشید خلیفهٔ بغداد را از خطبه برانداخت و آزادی خراسان را اعلام کرد، و بدین ترتیب پس از دوقرن مبارزه نخستین دولت مستقل اسلامی تأسیس شد که مقر آن در هرات در محدودهٔ خاک کنونی افغانستان قرار داشت. با آنکه طاهر در شام همان روز که اعلام استقلال نمود ، بطور مرموزی مریض شد و چشم از جهان بست ، اما خاطرهٔ مبارازت آزادیخواهانهٔ او همواره در نزد مردم گرامی ماند. پس از مرگ نا بهنگام طاهر فوشنجی پسرش طلحه که مرد مدبری بود به قدرت رسید و روش وآرمان های پدر را درراه تأمین استقلال سیاسی و اقتصادی و رشد فرهنگ ملی تعقیب نمود.
دروازه های هرات:
درین دوره تجارت میان سرزمین باستانی چین و بلاد اسلامی مانند دوره های پیشین هنوز وجود داشت و اموال تجارتی چین از دو طریق از مشرق بسوی مغرب ره میگشود.
یکی راه بسیار طولانی که از کرانه های دریای زرد تا سواحل جنوب شرقی کسپین امتداد داشت واز آنجا به سواحل بحیرهٔ سیاه ومدیترانه و بازارهای تجارتی کشور های غربی درساحهٔ امپراتوری روم شرقی منتهی میشد. این راه ازدشتهای بایر وریگزارهای وسیع فلات آسیای مرکزی میگذشت ازینرو در ادوار اسلامی کمتر مورد استفاده قرار داشت.
راه دومی که از کاشغر و ختن پس از عبور از گذرگاه واخجیر به بلخ وصل میشد راه مطمئن تری بود که هنوز تجارت ابریشم از آن طریق صورت میگرفت. در سده دوم و آغاز سدهٔ سوم هجری شهر بلخ که اعراب آنرا «أم البلاد» یا مادر شهرها میخواندند علاوه براهمیت تاریخی و فرهنگی آن، یکی از مراکز عمدهٔ تجارتی بلاد مشرق زمین بشمار میرفت. از شهر بلخ راه تجارتی مهمی جدا میشد که بسوی جوزجان وفاریاب می آمد و پس از گذشتن از قیصار والمار و دره های سرسبز مرغاب از کوتل مرتفع سبزک میگذشت و به وادی هرات می پیوست. این مسیر راه پر رفت وآمدی بود و هرات درینعصر، یعنی درهنگام زمامداری طاهریان مانند بلخ از زمرهٔ شهر های عمدهٔ تجارتی در غرب افغانستان بشمار میرفت. درحوالی سال ۸۲۶ میلادی هنگامیکه سلسلهٔ طاهریان مقر حکومت خودرا درآنشهر تاریخی پایه گزاری کردند. شهر آبادان ومزدحم هرات از دوران امپراتوری مقتدر کوشانی ها وسپس یفتلی ها برسر شهرای تجارتی ابریشم قرار داشت، و از همینرو جنگهای مدهشی بین شاهان یفتلی و ساسانیان فارس درسدهٔ ششم میلادی برای تصرف هرات صورت گرفت. البته این شرح مربوط به وقایع پیشین است، اما در هنگام زمامداری طلحه بن طاهر با وصف جنگهای سپاه مسلمین برای تسخیر هرات این شهر با دیوارهای قطور وبرجهای دفاعی مستحکم محافظت میگردید. هنوز ویرانه های این دیوار های کهن در اطراف واکناف این شهر تاریخی بچشم میخورد.
شهر هرات نظر به گزارش مؤرخین وجغرافیادانان عرب چهار دروازه داشت که عبارت بودند از :دروازهٔ ملک بسمت شمال که جادهٔ تجارتی آن بسوی مرو میرفت. درواز خوش که در سمت شرقی شهر قرار داشت و به بلخ منتهی میشد. دروازهٔ عراق که بسمت غرب باز میشد هموراه پر از ازدحام بود و مزدحم تر ازآن دروازهٔ کندهار که بسمت جنوب شهر قرار داشت. همچنان در گوشهٔ شمالشرقی شهر دروازهٔ بنام «قطبیچاق» موقعیت داشت که ره بسوی شرق میگشود.
راهیکه از دروازهٔ عراق به سمت غرب میرفت پس از عبور از خاک ایران امروزی که درآنوقت بنام «عراق عجم» یاد میشد، به بغداد مرکز خلافت اسلامی میرسید؛ واز طریق دروازهٔ کندهار بازارگانانی که از غر ب و شمال می آمدند بسوی سرزمین پهناور هند ره میگشودند. از هر دروازه جاده ای در داخل شهر امتداد داشت که در مرکز شهر تقاطع میکردند که باگنبد مرتفعی پوشش یافته بود و چارسوق یاد میگردید. چارسوق دکانها و بازار های سرپوشیده داشت و از قرار معلوم این بازار کهن تاعصر تیموریان (قرن نهم هجری) وسپس صفویان پا برجا بود وشاه عباس صفوی درآن ترمیماتی نمود. هرات درینگاه مرکز داد و ستد امتعهٔ گرانبهای تجارتی در جهان آنوقت شمرده میشد. بازرگانینیکه از طریق دروازهٔ کندهار باخود جواهرات ظریف هندی عاج ، ادویه جات وپارچه های کشمیری را می آوردند با سوداگرانی که بُرد یمانی (پارچه های گرانبهای یمنی) ، آئینه وتیغ های بران رومی را از انتیاک واناطولیه از راه دروازهٔ بغداد وارد مینمودند ، درمعامله بودند. بهمینگونه پارچه های حریر وابرشمین، جامهای یشم وفغفور که از راه در وازهٔ خوش از چین می آمد همراه با قالین های بلخ ، فاریاب وگوزگانان (جوزجان) دربغداد، انتیاک و شهر قسطنطنیه در روم شرقی مشتریان فراوانی داشت. بنا برتحقیق پوهاند حبیبی مؤرخ بزرگ افغانستان پارچه کرک که در هرات تولید میشد مشتریان فراوانی در عراق و مصر داشت. بمهینگونه احجار قیمتی افغانستان مانند لاجورد و لعل بدخشان ، زمرد پنجشیر،طلای ناب معدن زرکشان غزنه و دریای کوکچه برغنای مادی این خطهٔ باستانی می افزود. همچنان تولیدات زراعتی مانند پخته و غله جات ، و مواشی و از جمله اسپان ممتازیکه دربدخشان تخار، جوزجان و فاریاب تربیت میشد ومانند اسپان عربی از زیبایی خاصی برخوردار و درنبرد ها زورمندتر از اسپان عربی بودند از اقلام مهم صادراتی آنزمان بشمار میرفت. بر سر راه تجارتی ایکه از بلخ تا هرات واز آنجا به دو سمت، راه های تجارتی کاروان سراها ، رباط ها و بازارهای وجود داشت. در شهر باستانی هرات هنوز بقایای بازارهای سرپوشیدهٔ کهن بجا مانده که سبک معماری خاص خودرا دارا میباشد.
درعصر زمامداری طاهریان قلعهٔ باستانی ایکه مردم محل آنرا کهندژ میخواندند و برشکوهمندی وعضمت هرات می افزود، هنوز آباد بود و مقر رهایش وحکومتداری دودمان طاهری در آنجا قرار داشت. این قلعه باستانی به گفتهٔ ننسی دوپری Nancy Dupreeنویسندهٔ کتاب رهنمای تاریخی افغانستان An Historical Guide to Afghanistanدرهنگامیکه اسکندر پس از شکست داریوش سوم شاه هخامنشی فارس درسال ۳۳۰ ق.م. وارد هرات شد، با انباشتن توده های خاک در مرکز شهر اساس حصار عظیمی را بنا نهاد وبر فراز این تپهٔ خاکی انباشته با دست انسان دژی برای محافظت سربازانش اعمار کرد که بعدها به بنام کهندژ معروف شد . اگر این نظر صائب باشد باید هزاران انسان درساختن این تپهٔ خاکی بکار افتیده باشد تا پُشته ای به این بزرگی و ارتفاع در میان میدان شهر ایجاد گردد و برفراز آن برج و باروهای دفاعی بنا یابد تامحوطهٔ داخل آنرا از خطر تهاجم دشمن محافظت نماید. بنا بر یادداشتهای همرهان اسکندر از جمله کلاستینیس؛ او در ینجا اسکندریهٔ ساخت که اسکندریه آریا یاد میشد.
همچنان نظر به یادداشتهای بطلمیوس سوتر اول Ptolemy I Soterجنرال و همرکاب اسکندر که نباید با بطلموس مؤرخ یونانی سدهٔ اول میلادی در مصر مغالطه شود ، پس از مرگ اسکندر عدهٔ زیادی از سربازان او با خانواده هایشان در هرات ماندگار شدند که از مردمان جنگجوی اترسکن Etruscans از سواحل بحیرهٔ ادریاتیک بودند؛ وشاید بهمین دلیل محلی بنام ولسوالی ادرسکن در ولایت هرات وجود دارد که به گمان اغلب محل بودوباش شان در ۲۴۰۰ سال پیش بوده است.
بهرحال بررسی های باستان شناسان نشان میدهد که دراطراف این دژ کهن خندق دفاعی ئی احداث گردیده بوده که هنوز نشانه های آن درپای قسمتهای از دیوارهای آن بچشم میخورد. این قلعهٔ باستانی در هنگام فرمانروایی پارتها ، ساکه ،ها کوشانی ها ، یفتلیها ،غزنویان وغوری ها تا حملهٔ چنگیز در سدهٔ سیزدم میلادی حصار آبادان و مستحکمی بود. لیکن درهنگام حملهٔ چنگیز سخت ویران گشت، ولی سلاطین آل کرت و تیموریان هرات به مرمت دوبارهٔ آن پرداختند وپس از آن بنا م قلعهٔ اختیارالدین و ارگ هرات یاد شد. صدمات شدید دیگری نیز درقرن نزدهم درنتیجهٔ جنگ و آتش توپخانهٔ انگلیس ها درسال ۱۸۸۵ میلادی بدان وارد آمد.
در بحث های آینده صحبت مفصلی درمورد قلعهٔ اختیارالدین، شیوهٔ ساختمانی و رویدادهای تاریخی مربوط به آن خواهیم داشت.