در نهمین جشن استقلال افغانستان که به تاریخ ۲۶اسد ۱۳۰۶ برگزار شد، شاه امانالله خان نطق اندیشهبرانگیزی ایراد نمود که در مطبوعات آنزمان انعکاس یافت.
منبع: انیس، سال اول، شمارهء ۸و۹، ۱۶ سنبله ۱۳۰۶ (۸ سپتامبر ۱۹۲۷)
ملت عزیز و محبوب من! اولا تبریک این عید سعید استقلال بهمه شما عرض میکنم. ثانیا این قدر تحسینهای لطفکارانه و تقدیرهای مرحمت شعارانهء که شما ملت عزیزم بر خدمت من عاجز مینمائید همه از مراحم صمیمیتکارانه خود شما است، ورنه همه حسیات من مغلوب خجالت است که خدایا برای تو خدمت میکنم و در دنیا نتیجه تحسین و تقدیرشرا از اولادهای خوشبخت و ملت عزیز خود روزبروز میبینم چه قدر خوشبخت و سعادتمند و بختیار هستم.
«باید بقلوب اولادهای خود و نسلهائیکه از آنها پیدا میشود حس وطندوستی و فداکاری را تولید کنیم. زیرا وقتیکه فداکار باشیم هیچ وقت استقلال از دست ما نخواهد رفت»
از نطق شاه امان الله خان… و از همت و فعالیت شما ملت محبوب من بود که امروز باین تفاخر نائل هستم ورنه یک فرد مثل من عاجز که بفکر ترقی شما در گوشهء افتاده بودم کجا میتوانستم که ملتی را باین بزرگی طرفدار خود ساخته استقلال شانرا از کسانیکه مثل اژدها بدهن خود فروبرده بودند بگیرم….
… لقب رهنمائی و غیره القاب مملو از محبت و حسیات پرصمیمیت را که نسبت بمن لطف کرده اید دور کرده عوضش مرا یک فرد عسکر خدمتگار صمیم ملت خود بنویسید. من رهنما شده نمیتوانم بل یکنفر خدمتگار صمیم شما هستم….
همچنین که تابحال بخدمت شما قوم نجیب کمی نکرده امید دارم که آینده نیز در راه ترقی حفظ ناموس و شرف و استقلال شما یک لحظه درنگ نکنم. و محافظ استقلال خود را چطور باید بنمائیم؟ آیا باین بیرقهای رنگارنگ و تزئینات موجوده صورت میگیرد؟ نی! باید بقلوب اولادهای خود و نسلهائیکه از آنها پیدا میشود حس وطندوستی و فداکاری را تولید کنیم. زیرا وقتیکه فداکار باشیم هیچ وقت استقلال از دست ما نخواهد رفت و در صورتیکه اولادهای صالح شما صاحب تعلیم و تربیت باشد حاجت به ریختاندن خون هم ندارد و محافظ آن معارف خواهد بود. حسودان و دشمنان تا که دیوانه استقلال اند درصورتیکه اولادهای تان فهیم و صاحب تعلیم باشند دست خیانت خود را باین شرف و استقلال تان دراز کرده نمیتوانند پس در معارف و تعلیم بکوشید و اولادهای خود را بفرض تعلیم و تحصیل در ممالک متمدن و بزرگ دنیا فرستاده از خود دور کنید تا نتیجه کامیابی و دانش شان قوتالظهر بوده استقلال شما دوام کند، و از اینجا محافظه خطرات آتی استقلال تانرا میتوانید و بس. زیرا ملتیکه اولادان شیرین خود را که در حیات بعد از جان عزیز و بهترین چیزهای شان است، برای معارف و جلوگیری از جهل وقف وطن نماید عین فداکاری و جانفشانی شان است که در راه استقلال نموده اند….. چه وقتیکه معارف شما ترقی کرد همه دانسته و باحقوق خود و حفظ آن آگاه و دشمن اراده بدی بشما نخواهد کرد عزت و ثروت و دیگر وسایل ترقی تان به همان اندازه ترقی میکند.
… باقی آرزوهای را که بخصوص خدمت شما قوم بدل دارم بیان کرده نمیتوانم اینقدر آرزو دارم که اولاد – هستی – زندهگی جان – حیاتم وقف ترقی و خدمت شما باشد در خاتمه نطق خود دعا میکنم که خداوند ملت عزیز و عسکر مرا همیشه فاتح و مظفر داشته باشد….