مقدمه :
امروزبا وجود شفاخانه ها پر زرق و برق و صد ها داکتر با دیپلوم های رنگارنگ ؛ هنوز مردم ما جهت تداوی به پشاور و اسلام اباد و یا دهلی میروند . اما انهاییکه در اسمان ستاره و در زمین سایه ندارند معلوم نیست چه حال دارند . به خصوص که در شفاخانه ها از پهره دار دروازه تا پیاده و خدمه و نرس و داکتر همه با رشوت آراسته اند .از دوا و نسخه داکتر اصلا” نپرسید . این وضع مرا وادشت تا در جستجوی سیر تاریخی طبابت برایم .
درهر مقطع زمانی انسانها تلاش نموده اند تا در صورت ناخوشی ها؛ برای بهبود صحی خویش دست به هرکاری بزنند . در کشور ما قبل از اینکه طبابت عصری مروج گردد مردم با سحر و جادو و دعا و اکثرا” با طبابت قدیمه ( یونانی ) و یا طبیب های حاذق که در اثر تجارب و مطالعات خویش فن طبابت را فراگرفته بودند . تاریخ این طبابت به زمان اسکندر مقدونی میرسد. وقتیکه اسکندر مقدونی در سال ( 330 ق م) بعد از 4 سال نبرد کشور ما را اشغال نمود؛ با خود اطبای یونانی را نیز آورد و بعدا” سلطنت مستقل یونانی باختری ( 148 ق م ) تعدادی از طبیبان یونانی در مناطق مختلف افغانستان باقی مانده ، مسکن گزین شدند و بحرفۀ طبابت خود دوام دادند, اصطلاح طبیب های یونانی ازهمین جا نشأت کرده است. از جانب دیگر نفوذ دولت موریای هند و تجارت شان از را ه ابریشم طبیبان خود را زیر نام حکیم جی بوطن ما معرفی کردند. بدین ملحوظ قبل از اسلام طبابت در افغانستان باستان یک مخلوطی از طبابت اطبای یونانی و حکیم جی ها بود . که تا هنوز هم بقایای شان درین سو و آنسوی وطن ما بنظر میرسد. ( 1)
طبابت در زمان کوشانی ها بنام « چره که » تجربه طبابت یونانی و هندی را توآم نمود و نتایج خوبی بدست آوردند . این طبابت تا آمدن اعراب مسلمان و دولت های اسلامی به شکل از اشکال وجود داشت به خصوص ارشادات پیامبر و توصیه های پاکی و نظافت در دین اسلام سبب شد که مردم توجه بیشتر برای بهبود صحی نمایند . به خصوص با بوجود آمدن اولین دولت های مستقل اسلامی طاهریان و صفاریان و سامانیان بیشتر از همیشه مشوق و حامی علم وهنربوده علما, شعرا , مفسرین و اطبای معروف درین دوره تبارز یافتند. بخارا, پایتخت سامانیان بود. کتابخانۀ سلطنتی مرکز علمی آن روز آسیای وسطی بشمار میرفت. ابن سینا بلخی در همین کتابخانه بود که با آثارارسطو و فارابی آشنا شد و کتاب الشفآ را نوشت و تهداب طب معاصر پایه گذاری گردید . بنا” تا قرن 18 م روش های گونه گون برای تداوی وجود داشت . که بحث روی آن ضرورت یک یا چند جلد کتاب را مینماید .
اولین شفاخانه کابل :
عقیده برآنست که در افغانستان طبابت نسبتاً عصری از زمان امیر عبدالرحمن خان آغاز گردید. امیر خود مبتلا به مرض نقرس بود که همیشه رنج میبرد به همین منظور دکتور انگلیسی را در خدمت دربار خویش خواست. دکتور انگلیسی برای اولین بار شفاخانه ابن سینا (؟) را بنیاد نمود؛ که مریضان بخصوص خانواده سلطنتی کارکنان رجال دولت درآنجا تداوی میگردید. (2)
اما اسناد در دست است که برای اولین بار شفاخانه مانند دیگر پدیده های اجتماعی و نظامی و سیاسی در زمان امیر شیرعلی خان بوجود آمد . همانگونه اولین بار جریده شمس النهار طبع گردید؛ مطابع ، کابینه و صدراعظم و وزرا به جامعه معرفی گردید و برای اولین بار افغانستان قدم به دنیای ماشینی گذاشت . امیرشیرعلی خان بعد از مسافرت هند ( امباله) توجه به ساخت و ساز در کابل زد . و قلعه شیرپور را احداث و اعمار نمود . امیر شیرعلی خان مصروف اعمار شیرپور بود که هیات انگلیسی تقاضای امدن کابل را نمود و همچنان روس های تزاری هیاتی را نیز به طرف کابل گسیل داشتند . از یادداشت های هیات روسی فهمیده میشود که شفاخانه هنوز داکتر و پرسونل نداشته ؛ چنانچه بعد از ورود هیات روسی ؛ شهزاده عبدالله جان مریض میشود و توسط حکیم جی که طبیب دربار بود تداوی میگردید . ضمنا” داکتر هیات نیز نتوانست جان شهزاده را نجات بدهد و موصوف وفات نمود . (3) با وجودیکه همه قلعه شیرپوربه سر نرسیده بود ؛ که انگلیس ها برای بار دوم تجاوز خود را از سر گرفتند و همه خواب ها و ارزو های امیر برباد رفت .
تصاویر که از شیرپور بدست است نشاندهنده آنست که دورادور تپه بی بی مهرو دیوار قلعه و بارک ها و برخی تعمیرات به پایه اکمال رسیده بود از جمله اولین شفاخانه نیز آباد بود که با امدن انگلیس و اشغال کابل ؛ زخمی های انگلیس در آنجا تداوی میگردید.
امبولانس :
تصویر دیگر در دست است که امبولانس این شفاخانه را نشان میدهد . زخمی ها توسط این امبولانس یا در شفاخانه قلعه شیرپورتداوی میشد و یا توسط همین امبولانس به شهر پشاور انتقال میگردید. امبولانس مانند امروز موتر نبود بلکه شتری بود که به دو طرف کوهان و یا پشت آن؛ صندوقِ مستطیل که سر آن باز بود، تهیه شده بود و زخمی ها را دربین آن قرار داده ؛ به محل تداوی انتقال میدادند . علامه صلیب که نشانی از شفاخانه است در دو کنار صندوق به رنگ سرخ نشانی شده و دو نفر عمله این امبولانس را رهنمایی مینمود .
زیر نویسها :
1 – دستگیر – داکتر غلامحمد، تاریخچۀ طبابت در افغانستان، آریایی .
2 – ویکی پیدیا ، صحت درمان و آموزش پزشکی در افغانستان .
3 – یاورسکی – داکتر جی ایل ، سفارت روسیه تزاری به دربار امیرشیرعلی خان، ترجمه : عبدالغفور بریشنا، کابل، 1347 ، ص 111.