مبارز ماندگار راه صلح، خان عبدالفغار خان

سرمحقق عبدالله بختانی خدمتگار

عبدالغفار که بعداً از سوی مردم بنام باچا خان یاد شده و به لقب (فخر افغان) ملقب گردیده است، پدرش بهرام خان، از خوانین منطقه و خاندان وی همواره ضد استعمار و حامی عدالت و آزادی بوده است. قرار نبشته خود وی، او در سال ۱۸۹۰میلادی در اُتمانزی، اشنغر تولد گردیده است، تعلیمات ابتدایی را در مکتب دهکده اش فرا گرفته و برای فراگیری تحصیلات عالی به دارالعلوم(پوهنتون) علیگرهۀ شتافته است. در آنجا فکر سیاسی پیدا کرده و به زادگاهش باز گشت. به عامه مردم، فقرأ و مساکین، دهقانان و کسبگران توجه بیشتر مبذول داشته و با علمای دینی و شخصیت های سیاسی محشور گردید.
پس از اعاده استقلال سیاسی افغانستان در سال ۱۹۱۹ م به کابل آمده با پادشاه کشور اعلیحضرت امیر امان الله خان غازی و رفقا و همکاران نزدیکش مانند محمود طرزی، عبدالغفار داوی، سردار محمد نادر خان و سردار محمد هاشم خان و شماری از شخصیت های برجسته ملاقاتها و مذاکراتِ را انجام داده و از راه قبایل سمت مشرقی به پشاور عودت نمود.
باچا خان در آنجا پس از تفکر عمیق به مرحله مشخصِ از انقلاب فکری رسیده متوجه گردید که به تنهایی فعالیت ها به جایی نمی رسد، باید در جستجوی همراهان نظریاتی شده و به فعالیت های دسته جمعی آغازید. مردم را به نواقص اجتماعی شان متوجه ساخته و ایشان را به میدان مبارزه کشید. پس در سال ۱۹۲۱م پایه ( انجمن اصلاح افاغنه ) را به همین منظور گذاشت. مدرسه ها و مکاتب آزاد را تاسیس نموده و عامه مردم را برای اصلاح رسوم غلط، ناروا و مضر شان متوجه ساخته ایشان را به گرد همایی در یک مرکز دعوت میداد. و به اینگونه با پیروی از اصل (عدم تشدد) به فعالیت سیاسی اجتماعی آغاز نمود.
فعالیت ها در انجمن مذکور روز تا روز به کسب با ابعاد ژرف که در آنجمله نویسندگان، شعرا، ادبا، مشران، جوانان و روشنفکران و مردم عادی قبایل و دهانت شاململ بودند.
باچا خان از سوی انجمن موصوف به نشر مجله هفتگی به نام(پشتون) پرداخت، سالها مدیریت مسول آن را شخصاً به عهده داشته و مرتباً انتشار میداد.
در سال ۱۹۲۹م به رهبری باچا خان، انجمن اصلاح افاغنه، شکل حزب سیاسی(خدایی خدمتگار) را به خود گرفت.
نظر باچا خان و سایر خدایی خدمتگاران چنین بوده که خداوند جل جلاله به خدمت از سوی بندگانش ضرورت ندارد. خدمت مخلوق خدا(ج) خدمت خداوند است. و این خدمت باید خدایی(بدون مزد) صورت گرفته و با مهر و محبت، رواداری و همکاری، دوستی و عدم تشدد انجام پذیرد، زیرا که از تشدد نفرت و از عدم تشدد محبت به میان میآید.
نفوذ و رسوخ باچا خان و خدایی خدمتگاران روز تا روز افزونی گرفته، ساحه فعالیت شان وسعت می پذیرفت. از آنرو از سوی ادارات استعمارگر حکومت برتانوی، باچا خان و سایر مشران و کارمندان حزب خدایی خدمتگار به این و آن بهانه به زندانها فرستاده می شدند.
به این سلسله، باچا خان د رسال ۱۹۳۰م د ر زندان گجرات زندانی شده و سایر زندانهای انگلیسها مملو از خدایی خدمتگاران و کانگرسی ها گردید. پس به مشوره باچا خان از زندان، نمایندگان حزب خدایی خدمتگار، به احزاب مسلمان هندوستان شتافته و از ایشان درامر مقابله با انگلیس ها مدد خواستند. همه آنها انکار ورزیدند. از آنرو درهمین سال در حالیکه باچا خان هنوز زندانی بود، به فیصله کمیته های حزب خدایی خدمتگار، حزب مذکور با کانگرس ملی هند اتحاد نمود. و پس از آن باچا خان به حیثیت موسس و رهبر حزب خدایی خدمتگار، مانند موهنداس کرمچند مهاتما گاندی، جواهر لعل نهرو، مولانا ابوالکلام آزاد و با ایشان در صف نخستین مبارزان راه آزادی هندوستان قرار گرفت، و به برکت أتلاف حزب خدایی خدمتگار به رهبری باچا خان با کانگرس ملی هند، در صفوف کانگری ملی و نهضت آزادی خواهی هند، جوش و خروش و تحرک نمایان محسوس گردید. و در نتیجه همین مبارزات، حکومت استعمارگر برتانیه مجبور گردید تا آزادی هندوستان را بپذیرد. مگر در زمان تقسیم هند و تشکیل آن به دو حکومت هندوستان و پاکستان بر صوبه پشتونخواه یک ریفرندم جعلی غیر دموکراتیک تحمیل گردید. حزب خدایی خدمتگار و اکثریت مردم این صوبه با آن مقاطعه (بایکات) نمودند. از روی همان ریفرندم مصنوعی، حکومت انگلیس، آن صوبه را به پاکستان ملحق ساخت و همان حکومت پاکستان، باچاخان و هزار ها تن از خدایی خدمتگاران را به زندانها افگند. بعداً حزب خدایی خدمتگار و یک سلسله احزاب دیگر غیر قانونی شناخته شد.

خان عبدالغفار خان در کنار ماهاتما گاندی

از آنرو نیروهای ملی و دموکراتیک قلمرو پاکستان به فعالیت های سیاسی آغاز نموده و این جنبش روز تا روز توسعه یافت. در متن این نهضت به کوشش و تشویق باچا خان در سال ۱۹۵۶میلادی (پاکستان نیشنل پارټی) و در سال ۱۹۵۷میلادی به جای آن (نیشنل عوامی پارټی) به وجود آمده به فعالیت منظم سیاسی آغاز نمود.
به سبب مبارزات پیگیر باچاخان برای همبستگی مردم و مبارزه برای آزادی و عدالت و سعی و تلاش برای پیشرفت نهضت ملی دموکراتیک و برای مطالبه، حقوق مردمان مظلوم پشتون و بلوچ، هم در زمان حاکمیت انگلیسها و هم در دوران حکومت پاکستان تا ۳۵ سال از زندگانی اش را در زندانها بسر برده است.
تا آنکه باچا خان در اثر شرایط مشقتبار زندانهای پاکستان سلامت جسمی اش را از دست داده و بیمار گردید پس برای تداوی اول به لندن و از آنجا به قاهره شتافته واز آنجا در۱۲دسمبر سال ۱۹۶۴میلادی به کابل تشریف آورد، در آنزمان حکومت های پاکستان و انگلستان به ایشان ویزه سفر مستقیم به افغانستان را نداده بود. باچاخان به گونه دوامدار مدت هشت سال در افغانستان اقامت پذیر بود و در موسم گرما در کابل و در فصل سرما درجلال آباد میزیست و همواره از محل اقامتش به سایر مناطق این کشور سفر های کوتاه نموده و در همه جا با مردمان این سرزمین اعم از پشتون، تاجیک، بلوچ، هزاره، اوزبیک، ترکمن، نورستانی، پشه ای و غیره ملاقاتها داشته و در بیاینه هایش به همه درس برادری، عزیزداری، اتفاق، اتحاد، وطندوستی، وحدت ملی و دموکراسی را میداد. وی در دسمبر سال ۱۹۷۲ به پشاور رفته و در مارچ سال ۱۹۷۸ میلادی به کابل باز گشت.
باپا خان از کابل برای تداوی باری به اتحاد شوروی سابق و مرتبه ای به چکسلواکیا رفته و پس از معالجه به کابل باز گشته است. همین گونه چندین باز به هندوستان نیز رفت و آمد داشته است.
در افغانستان همواره جوانان و سالمندان روشنفکر از نیروها و شخصیت های ملی، مترقی و دموکراتیک، به حضور باچاخان رسیده از صحبت و مشوره های وی استفاده و استفاضه مینمودند.

باچاخان به تاریخ چهارم جولای ۱۹۸۷میلادی در دهلی، به بیماری فالج مبتلا گردیده و به حالت اغما(کوما) رفت، مدتی در آنجا بستری بوده و سپس به پشاور منتقل گردید. تا آنکه موسس و رهبر انجمن اصلاح افاغنه و حزب خدایی خدمتگار، رهنمای راه وحدت، اصلاح و همبستگی، لیدر بزرگ نهضت آزادی بخش ملی، علمبردار و قامت افراشته راه صلح، امنیت و عدم تشدد، باچاخان فخر افغان خان عبدالغفار خان به ساعت ۰۶:۴۵ دقیقه بامداد آن روز اول دلو سال ۱۳۶۶ هجری شمسی که مصادف به ۲۰ جنوری سال ۱۹۸۸ میلادی برابر بود داعی اجل را در پشاور لبیک گفته از جهان چشم پوشید. و جنازه اش با تاسی از وصیت خود وی با بدرقه هزاران تن از مشران، موسفیدان، علمأ، دانشمندان، روشنفکران و جوانان از هردو طرف خط مصنوعی دیورند و هیأت تعزی از هند، در شهر جلال آباد به خاک سپرده شد. و به این مناسبت از سوی حکومت افغانستان در تمام کشور برای پنج یوم ماتم ملی اعلان گردید.
افتیو بیوگرافی مفصل باچا خان، تحت عنوان ( زما ژوند او جدُ جهد ) در کابل به چاپ رسیده و نویسندگان و پژوهشگران افغان در باره زندگی، کارنامه ها، اخلاق و سجایای وی آثار مغتنمی به قید قلم آورده اند.

 

انجمن اصلاح افاغنهباچاخانخدایی خدمتگار
نظريات (0)
نظر اضافه کول