امیر دوست محمد خان در سال ۱٢٧٩ که سال آخر عمر و سال آخر سلطنتش بود دور از مرکز مملکت در عقب دیوارهای هرات افتاده بود زیرا میخواست آن شهر تاریخی را از تصرف سردار سلطان احمد خان پسر سردار محمد عظیم خان داماد و برادرزاده خویش بیرون کشد. بالاخره به این کار موفق شد و این موفقیت را دیده چشم از جهان بست.
در این وقت که اکثر پسران امیر مرحوم در هرات بدور او جمع بودند، حکومت کابل در دست نواسه امیر، سردار محمد عثمان خان پسر سردار شیر علی خان بود که از سال ۱٢٧٨ حین رفتن امیر دوست محمد خان به جلال آباد به این سمت نایل شده بود.
امیر دوست محمد خان در هرات وفات کرد و پسران او، آنهائی که در هرات حاضر بودند و کسانیکه در ولایات دیگر افغانستان در قندهار و در هرات و سائر نقاط ماموریت داشتند همگی انتظار داشتند که پادشاهی را به ارث ببرند تا اینکه در ین میان سردار شیر علی خان اعلان پادشاهی نمود و همۀ برادران مخصوصاُ کسانیکه در محضر وفات پدر حاضر بودند و پادشاه جدید را بچشم میدیدند، خود را به فبول چنین امر خطیر حاضر ساخته نمیتوانستند.
شبهه ئی نیست که در باطن هیچ یک از برادران به انصراف از حق خود راضی نبودند و حتی سردار محمد امین خان، برادر عینی سردار شیر علی خان که در این هنگام در قندهار حکومت میکرد از ین پیش آمد غیرمترقبه چندان خوش و راضی نبود. آنکه از همه بیشتر و پیشتر طپید و سعی داشت که برادران و مخصوصاُ سردار محمد افضل خان را در ترکستان پر حذر سازد و خود را زودتر به کابل برساند، سردار اعظم خان بود که اگر اول وهله سعی اش به جائی نرسید بالاخره به کمک برادرزاده اش سردار عبدالرحمن خان برای یک سال و چند ماهی تخت و تاج کابل را احراز کرد.
امیر شیر علی خان بعد از اعلان پادشاهی در هرات در صدد حرکت از راه قندهار بطرف کابل برآمد. در قندهار دو هفته معطل شد و برادرش سردار محمد امین خان را دلداری داد و ظاهراُ تسلی ساخت و بعد آهنگ کابل کرد و در راه سری به زرمت زد تا برادر دیگرش سردار محمد اعظم خان را رام یا اقلاُ عجالتاُ نرم کند و از طریق غزنی راه کابل پیش گرفت.
وارد شدن امیر شیر علی خان بحیث پادشاه به کابل امری بود تازه زیرا بصفت سردار و شهزاده برامده بود و اینک با احراز لقب پادشاهی مواصلت میکند ولی چون حکومت کابل دردست پسرش سردار محمد علی خان بود با صغر سن پایتخت را در مقابل تعرض های عم اش سردار محمد اعظم خان نگهداشته و اینک بصورت بسیار شاندار از پدر خویش استقبال میکند.
منابع تاریخی راجع به راه حرکت و دخول امیر شیر علی خان به کابل چندان توافق نظر ندارند و برخی معتقدند که امیر از طریق کوتل التمور وارد دند لوگر شد و استقبال از طرف پسرش در لوگر بعمل آمد و برخی دیگر مینویسند که استقبال بسیار شاندار از طرف پسر امیر حاکم شهر و اهالی کابل در جناح ارغنده بعمل آمد। میرزا یعقوب علی خافی صورت پذیرائی را در همین سمت و مشرح بیان میکند و چنین معلوم میشود که در روز رسیدن امیر به حوالی غربی شهر بفرمان سردار محمد علی خان تمام اهالی کابل و مامورین لشکری و کشوری و صاحب منصبان و توپ و توپخانه و رساله و افراد پیاده از شهر بیرون برآمده و در مراسم استقبال سهیم شده بودند. حاکم شهر سردار محمد علی خان و افسران نظامی تا قلعه قاضی پیش رفتند و اهالی شهر کابل از دروازه شهر تا حوالی ده بوری صف کشیده بودند. عندالورود امیر شیرعلی خان یکصد ویک توپ شادیانه زده شد. امیر از مقابل صفوف نظامی گذشته با افسرانی که با پسرش در حفاظت شهر کابل معاونت نموده بودند، اظهار تفقد کرد و بعد از رسیدن در قطار اهالی شهر با هر طبقه و دسته علیحده احوال پرسی میکرد.
امير شيرعلی خان در داخل کوچهها و بازارهای شهر کابل بسواری فيل وارد شد. صورت پذيرائی امير شيرعلی خان در کوچههای شهر روح وطنی و ملی داشت. زنها و دخترها به تعداد زياد از لب بامها و کنار دريچهها خوش آمديد و شادباش میگفتند و امير را بنام صدا میکردند. بدين طريق امير شيرعلی خان با جلال و شکوه پادشاهی و مطابق با دورد ملی در حاليکه بر فيل سوار و از طرف دستة رساله و پياده بدرقه میشد از کوچههای شهر گذشته وارد بالاحصار شد و حين ورود او يکصد و يک فير توپ از توپخانه بالاحصار فير شد ولی ساز و سرود و نواختن نقاره را به علت وفات پدرش معطل کردند. تا اينکه مراسم فاتحهگيری در ظرف سه روز به پايان رسيده آنگاه به مناسبت اعلان پادشاهی و تخت نشينی در کابل سه شبانه روز جشن و چراغان برگذار شد و همه کوچه ها را آئينه بندان کردند و شبانه در کوههای شيردروازه و آسمائی آتشبازی صورت گرفت