ټول حقوق د منډيګک بنسټ سره محفوظ دي
یادداشتهای تاریخی منشی محمدعظیم-2
مقدمۀ میوند قندهار(1297هـ/1880م): سردار محمد ایوب خان با لشکر انگلیس، که از قندهار به میوند، چهارده کروئی قندهار، آمده جنگ نمودند؛ به سرکردگی سنجن [(سنت جان)] صاحب انگلیس، در بیستم شهر شعبان/28 ژوئیه و فتح لشکر اسلام، سنۀ 1297/ 1880، سال لوی ئیل نهنگ.
لشکر افغان که از هرات برده شده بود: هفت هزار- سوار: چهارهزار ، پیاده نظامی: سه هزار، توپ: 8عراده ( این عدد را که به سیاق نوشته شده 3 هم می توان خواند ). از لشکر قندهار هم مردم مسلمان و افغان بودند که به همراه سردار شیرعلیخان قندهاری، پیشجنگ لشکر انگلیس بودند، و در حدود هیرمند آمده بودند. قبل از مقدّمه به سلام سردار محمد ایوب خان آمدند و داخل لشکر هرات شدند، هفت هزار بودند. مردم غازی و ایلجاری هم که از اطراف هرات جمع شده بودند، تخمیناً شش – هفت هزار بودند که جمله بیست – سی هزار کس بودند.
قشون انگلیس حاضر قندهار که در اصل شهر و چهاونی بودند، شش هزار بودند. افسر آنها سنجان [(سنت جان)] صاحب بود. از آن جمله که به مقدّمه آمدند و در کوشک نخود با لشکر اسلام مقدّمه کردند، سه هزار پیاده و سوار نظامی و هشت ضرب توپ بود که مقدّمه کردند و شکست خوردند. همه به میدان جنگ به قتل رسیدند، مگر سنجان صاحب افسر آنها با پنجصد نفر سوار رساله از میدان خود را کشیده به شهر رسانیده از لشکر اسلام هم بدون از مردم غازی و الوسی، موازی سه هزار نفر به درجۀ رفیعۀ شهادت رسیدند.
و انگلیس سه هزار لشکر خود را به شهر گذاشته بود، معۀ توپ و اسباب. لهذا سنجان هم که از مقدّمه شکست خورده [بود] خود را به قندهار رسانیده، محصوری شد. لشکر اسلام اطراف شهر را گرفته، لشکر انگلیس را محاصره نمودند. چهل روز محاصره بودند. تا اینکه لشکر کابلِ آنها با امیر عبدالرّحمن خان محمد زائی مصالحه نموده، و شهر کابل را واگذار به امیر صاحب موصوف شده، به کومک و امداد سنجان محصوری قندهار آمدند. و در ماه رمضان قندهار محاصره بود. و شب عید درب شهر باز شده، به جهت اینکه جنرال راپت [(رابرت)] با یک کمپو که دوازده هزار لشکر نظامی باشد، از کابل رسیدند، و در موضع باباولی و کنار شهر کهنۀ قندهار مقدمه کردندو لشکر اسلام را شکست دادند.
و می گفتند که لشکر همراهی راپت مذکور نوزده پلتن و هشت رساله بود، که لشکر اسلام را شکست داد. و سردار محمد ایوب خان با دیگر سرداران همراهی و قشونِ هرات، به هرات آمدند و لشکر و فوج کابل که به همراه محمد ایوب خان بود، بعد از شکست، از مابین راه به طرف کابل رفتند و به هرات نیامدند.
یک نفر صاحب منصب انگلیس که بعد از شکست میوند که می خواسته خود را به شهر قندهار به سنجان صاحب افسر خود برساند، و مردم رعیتی قندهار اورا زنده دستگیر نموده بودند، مکلین صاحب نام داشت، افسر توپخانه بود. او را در اردو به نزد سردار محمد ایوب خان آورده بودند، که محبوس و نظربند بود. بعد از شکست خوردن لشکر اسلام، محافظان او را کشتند.
مصالحۀ امیر یعقوب خان با انگلیسها (1298هـ/ 1880-1881م): سردار محمد یعقوب خان که بعد از شکست خوردن لشکر انگلیس که مردم بلوا کرده بودند و انگلیس طالب صلح شده بود، و سردار مذکور در سرخ پل کابل رفته مصالحه نموده و کمناری [(کیوناری)] صاحب انگلیس را به کابل آورده بود، و مردم کابل بر سر کمناری بلوا کرده اورا کشتند.
حرکت ایوبخان از هرات (1298هـ/1881م): حرکت نمودن سردار محمد ایوب خان از هرات به سمت قندهار در 20 رجب 1298/18 ژوئن 1881
(گویا برگی یا به گمان اغلب دو برگ وسط جزء افتاده است)
مقدّمۀ ایوبخان و عبدالرحمن خان (1298 هـ/ 1881م): [ مقدمه نمودن سردار محمد ایوب خان ] با سرکار والا امیر عبدالرحمن خان در قندهار 27 شوال 1298/ 22 سپتامبر 1881 و شکست خوردن سردار مذکور [ و رفتن ] از بین راه فراه و اسفزار به سمت ایران در خراسان ارض اقدس در سال ئیلان ئیل.
دومین فرار ایوبخان به ایران(1298هـ / 1881م): دفعۀ ثانی که قندهار به تصرّف دولت امیرصاحب امیر عبدالرحمن خان بود، و سردار محمد ایوب خان از هرات لشکر کشیده به قندهار رفت. و در قندهار سردار شمس الدین خان محمدزائی حاکم بود، و به همراه افسران و افسران مقیمۀ قندهار در موضع کوشک نخود محال قندهار آمده ، در 28 شعبان / 7 ژوئیه مقدّمه کردند، سنه 1298. و لشکر قندهار و کابل که به مقدّمه آمده بودند، شکست خوردند. و شهر قندهار به تصرف سردار مذکور درآمده، بعد ازآن امیر صاحب امیر عبدالرّحمن خان با لشکر و استعداد کلّی از کابل به عزم دفع سردار مذکور حرکت کرده به قندهار رسیدند. و سردار عبدالقدّوس خان هم که حسب الفرمودۀ امیرصاحب موصوف از سمت ترکستان مقررّ هرات شده بود، در دهم شهر ذیقعده هرات را گرفته، سنه 1298/ 1881، و امیرصاحب قبل از گرفتن هرات به چند روزی، با سردار محمد ایوب خان در موضع چهل زینه و شهر کهنۀ قندهار مقدّمه نمودند. و سردار مذکور شکست خورده به سمت هرات آمده، چونکه هرات را سردار عبدالقدُوس خان محمدزائی گرفته بود، به هرات آمده نتوانست؛ از بین راه فراه و اسفزار به سمت ایران رفت. (فرار اول ایوبخان ذیل سال 1291هـ/1874م گذشت)
اخبارات دولت روم در تاریخ سنه 1298 هجری، مطابق سنه 1881 عیسوی: اگرچه قبل از جنگ و هنگام جنگ دولت رومی [(ترکیّۀ عثمانی)] با دولت روسی، تعداد لشکر روم زیاده از پانصد هزار نفر بود و بعد از جنگ به سیصد و هشتاد هزار نفر رسیده، ولی همین تعداد کارآزموده تر از پانصدهزار نفر سابقند. فقط
شمارۀ نفوس انگلستان در سنۀ مذکورۀ فوق: در بریتانیای کبیر و جزیرۀ ایرلاند و جزایر چنال و من، به انضمام نفرات عسکری و بحری، جمعاً سی و پنج ملیون و دویست و چهل و شش هزار و پنجصد و ششصد و دو نفر می باشند. و در شمارۀ نفوس که در سال 1871 میلادی در انگلستان بعمل آورده شده بود، آن وقت مقدار جمعیت موجودۀ انگلستان، عبارت از سی و یک ملیون و هشتصد و چهل و پنج هزار و سیصد و هفتاد و نه نفر بوده، که بدین حساب، معلوم می شود که در ظرف ده سال، چهار ملیون و یکصد و چهل و هفت هزار و دویست و سی و شش نفر بر جمعیت انگلستان افزوده [شده] است. از جملۀ نفوس مذکوره، هفده ملیون و دویست و پنجاه و سه هزار و نهصد و چهل و هفت نفر مرد و هفده ملیون و نهصد و نود و دو هزار و ششصدو پانزده نفر زن می باشند. و به این حساب معلوم می شود که زن در انگلستان از مرد بیشتر است. فقط
نفوس موجودۀ خود شهر پایتخت- لندن – در سال میلادی 1871 درحالیکه جمعاً عبارت از سه ملیون و دویست و پنجاه و چهارو دویست و شصت نفربود، در سال 1881 یعنی ده سال بعد ازآن جمعیت لندن به سه ملیون هشتصد هزار و چهارصد و هفتاد و یک نفر رسیده است. و از جملۀ نفوس شهر پایتخت مذکور، یک ملیون و هفتصد و نود و چهارهزار و یکصد و شش مرد و دو ملیون و بیست هزار و چهارصد و شصت و پنج نفر زن می باشند.
در شهرمذکور چهارصد و هشتاد و شش هزار و دویست هشت باب اقامتگاه بوده است، که ازآن جمله سی و هفت هزار خانه غیر مسکون و هشت هزار نیز در دست تعمیر بوده، از این حساب هریک خانه هشت نفر را مسکن است.
ملاقات امیر عبدالرحمن با ویسرا (1302هـ /1885-1886م): ملاقات امیر عبدالرحمن خان پادشاه افغانستان با ویسرای صاحب فرمانفرمای کشور هندوستان در قصبۀ راول پندی پنجاب: سنه 1302 / 1885-1886( این مطلب در پاراگرف آینده به تفصیل ولی بدون تاریخ آمده است).
گفت و گوی امیر عبدالرحمن با ویسرا: صحبت داشتن امیر عبدالرحمن خان پادشاه افغانستان با ویسرای هندوستان در ایّام ملاقات به قصبۀ راولپندی پنجاب، که امیر موصوف به هند بود که مقدّمۀ لشکر افغان و لشکر اروس در مقام پنجده ترکمان سرحد هرات اتفاق افتاده بود، که:
شما، یعنی دولت انگلیس، از دولت و عزّت چهارهزارسالۀ خود گذشته نمی توانید، و ما از خانمان و هستی و ناموس داری هشت هزارسالۀ خود گذشته نمی توانیم. و صورت مجلس ملاقات هندوستان را، میرزا محمد نبی خان دبیرالملک افغانستان، که به خدمت امیرصاحب موصوف به هندوستان رفته بود، و سؤال و جوابهای دولتی را که با امیر صاحب موصوف نموده بودند، به حکم امیرصاحب ممدوح، کتابچه یی در قید قلم آورده، که به چهاپ دارالسلطنۀ کابل رسیده است. هرگاه مطالعه شود، کیفیت مجلسهای ملاقات را خوب بیان کرده است.
حدبخشی میان افغانستان و روسیه (1302 هـ/1884م): آمدن صاحبان دولت انگلیس به جهت حدبخشی فیمابین دولت افغانستان و دولت اروسی و ورود در قصبۀ زنده جان دارالنّصرة هرات و ملاقات نمودن نائب الحکومۀ هرات با صاحبان مذکور در قصبۀ مذکور که از هند به راه بلوچی آمده بودند. ورود آنها به زنده جان و ملاقات [با] نائب الحکومه محمد سرورخان در یوم جمعه 25 شهر محرم الحرام سنه 1302 / 14 نوامبر 1884پیچی ئیل.
صاحبان دولت انگلیس که در کمشن خود بودند، بیست و هفت نفر منصبدار بودند. و سایر نظامی از سوار و پیاده پنجصد نفر بودند. پیادۀ پلتن250 نفر، سوارۀ رساله 250 نفر. جمله افسر و سپاهی و خدمتگار: یکهزار و دوصد و بیست و هفت نفر. دوهزار شتر و قاطر کرائی در زیر بار داشتند، که اکثر صندوقهای خوراکۀ شان بود. سرافسر کلان آنها در ابتدا جنرال لمسدن بود. که خود او با چند نفر از راه ایران آمده بود. و در آخر نامبرده واپس به دولت خود رفت. بعد از رفتن او کرنیل رجوی، که سرافسر نظامی بود، و به همراه سوار و پیادۀ نظامی از راه بلوچی از هند به هرات آمده بود، که در وقت بودن جنرال لمسدن نظامی مذکور به جهت محافظت و پهره داریِ جنرال لمسدن مقرّر شده آمده بودند، از طرف دولت خود، به عوض لمسدن مقرّر حدبخشی افغانستان با دولت اروسیّه شده، تا آخر حدبخشی را از هرات و ترکستان تمام نموده به کابل رفت و از آنجا به هندوستان رفت. بعد از مقدّمۀ پنجده، لمسدن از دولت خود استعفا خواسته به دولت خود (یعنی به کشورخود) رفت و کرنیل رجوی معۀ نظامی خود و باقی افسران تا به آخر حدبخشی بودند و نمودند. کمیشن مذکور از مردم هند هفتصد نفر بودند که از افسر و سپاهی و خدمتگار تماماً یکهزار و دوصد و بیست و هفت نفر بودند، چنانچه در فوق نوشته شده فقط.
سلیمان خان صاحب اختیار و حدبخشی با روسیه (بدون ذکر تاریخ ): سلیمان خان صاحب اختیار که در عهد دولت ناصرالدین شاه قاجار از جانب آن دولت به طریق وکالت مقرّر و مأمور حدبخشی با دولت روس شده بود، یا عمداً و یا سهواً، اکثر سرحدّات و نقاط حدودات ایران و خاک خراسان را به دولت روس گذاشت که متصرّف است. فقط
اماکن و اراضی وقف در هرات (1302هـ/ 1884-1885م): آقا سید حسن نام هراتی که از سابق مدّتی ساکن ارض اقدس بوده در سنه 1302 بیست و یکباب دکاکین خود را وقف حضرت امام رضا (ع) نموده بوده، باقی ازواجی و مستقلات [(مستغلّات)] از قبیل حمّام حضرتی بشهر هرات و دکاکین و غیره وقف امام (ع) بوده، قریۀ ارتخوان که بیست زوج آب و اراضی بوده، وقف امام رضا(ع) بوده، قریۀ پاشتان هم وقف موصوف بوده.
فوت نائب سرورخان (1303هـ/1886م): نائب محمد سرورخان در اواخر ئیلان ئیل سنه 1298 بعد از سردار عبدالقدوس خان حاکم هرات شد، و در آخر ایت ئیل سنه 1303 به کابل رفت و در آنجا فوت نمود. مدّت پنج سال حکومت کرد. (لازم به ذکر است که نام دوتن از حاکمان هرات محمد سرور بوده که دومی در صفحات آینده خواهد آمد)
کوچیدن کمیشن روس از بالامرغاب ( 1303هـ/1886م): کوچیدن کمیشن دولت روسی از منزل قراولخانۀ بالامرغاب در یوم یکشنبه 13 رجب /17آوریل به سمت ترکستان سنه 1303 / 1886. کمیشن دولت اروسی کولبرگ نام داشت و می گفتند ( آخر صفحه است و گویا اقلاً دو برگ از کتابچه افتاده است و از رکاب این صفحه معلوم می شود که برگ بعدی که ساقط شده با کلمۀ «می گفتند» آغاز می شده است.)
آخرین فرار ایوب خان (1304هـ/1887م): سه دفعه سردار محمد ایوب خان به سمت ایران فرار شده: دفعۀ اول از سطوت لشکر قبله گاه خود امیرشیرعلی خان در سنه1291هـ/ 1874، دفعۀ ثانی از مقدّمۀ سرکار امیر عبدالرّحمن خان که در قندهار نمود. دفعۀ ثالث، در وقتی که نائب الحکومه سعدالدین خان و سپهسالار فرامرز خان از جانب سرکار امیرصاحب امیر عبدالرحمن خان حاکم و سپهسالار هرات بودند، و سردار مذکور از طهران به خراسان آمده، و در موضع کــَلند و مـَنو سرحد هرات آمده، و در هشتم ذیحجه/بیست و هشتم اوت، از سوارۀ رسالۀ کابلی که از هرات مقرر شده بودند به آن سرحد رفته، و چند سوار هراتی و سردار مذکور شکست یافته، سنه 1304، به صعوبت تمام به مشهد رفت و بعد ازآن دولت انگلیس اورا و همراهانش را وجه اخراجات داده، از ایران، یعنی ارض اقدس، کوچانیده به راه بغداد به هندوستان برد، که در آنجا می باشد، و بعد ازآن سرداران محمدزائی و غیره خوانین کابل و قندهار که در زمان انقلابات افغانستان، فرار سمت ایران و هندوستان بودند، همه را [امیر عبدالرحمن خان] مهربانی و دلاسایی فرموده، که به افغانستان آمدند. از زمان امیرصاحب مرحوم امیرعبدالرحمن خان تا زمان امیر صاحب حال امیر حبیب الله خان خلف امیرصاحب مرحوم مغفور فوق که همه را مواجب و تنخواه داده و می دهند.
حکومت سعدالدین خان در هرات(1304هـ/1887م): در آخر ایت ئیل و ابتداء تنکوزئیل سنه 1304 /1887م سعدالدین خان نائب الحکومه از طرف قرین الشرف سرکار امیر عبدالرّحمن خان، بعد از نائب الحکومه محمد سرور خان حاکم هرات شد. چهار روز قبل از نوروز سنه تنکوزئیل مذکور وارد هرات شدند.
بازاریابی حاکم پنجده (1308هـ/1890م): به تاریخ دهم شهر ذیحجۀ سنه 1308/17 ژوئیه، توشقان ئیل از جانب( عبارت از جانب زاید است) ترخانوف افسر و حاکم پنجده به نائب الحکومه صاحب سعدالدین خان حکمران هرات خط فرستاد، مضمونش اینکه: عید شما مبارک؛ قربانی شما قبول؛ و بعد اعلام اینکه از تخته بازار پنجده الی بازار مکاره هفت روزه راه است و از تخته بازار پنجده الی مکّۀ معظمه چهارده روزه راه است، به راه بادکوبه و اسلامبول. هرگاه مردم تجّار افغانستان به جهت خرید اجناس مکاره [به تخته بازار پنجده بیایند] منافع بسیار به آنها می رسد؛ زیرا که مردم تجّار شما مال مکاره را از بخارا و ایران رفته خرید می کنند، و منافع به خانۀ آن مردم می رود. و هرگاه مردم حجّاج افغانستان نیز از این راه بروند، به زودی به کعبۀ مقصود می رسند، و نیز از دولت ما امداد خواهد رسید. در همسایگی شمارا اطلاع دادیم، فقط
یاغی شدن والی میمنه و سفر والی هرات به آنجا(1310هـ/1893م): سفرنمودن نائب الحکومه سعدالدین خان در صفحات بادغیس و مرغاب و ورود به شهر میمنه سنه 1310 از غرّۀ ذیقعده (17 مه) الی دهم جمادی الاول ( 19 نوامبر) 6 ماه و ده یوم شد. و محمد شریف خان والی میمنه که یاغی شده و با افواج مقیمۀ میمنه و جرنیل غوث الدین خان جنگ نموده و شکست خورده با جمعیت خود در پنجده در نزد افسر دولت روسی که حاکم پنجده بود. و اورا نائب الحکومۀ موصوف به مراسله و فرستادن میرزا عبدالحمید خان حکیمجی خود که سابقۀ آشنایی به میر محمد حسین خان پدر میرمحمد شریف خان که والی میمنه بود و به کابل اورا در سابق برده بودند، داشت [تشویق به باز گشت نمود. میرزا عبدالحمید خان حکیمجی] رفته در پنجده و اورا به میمنه در نزد نائب الحکومه آورده، و نائب الحکومه محمد شریف خان مذکور را معۀ اهل و عیال و چند نفر اقوام و تعلّقات او و اسبابش با خود به هرات آورده و همچنان با عیال و اسباب به دارالسلطنۀ کابل به خدمت سرکار امیر عبدالرحمن خان فرستاد. در سنه ئیلان ئیل بود. ( از فهرست سفرهای منشی معلوم می شود که او نیز در این سفر همراه نائب الحکومه بوده است: سفر چهاردهم)
ماجرای حاکم پنجده و والی میمنه (1310هـ/1892-1893م): حاکم سابقۀ پنجده فرستاب [(احتمالاً پرستوف)] نام داشت، که بنا به خواهش مردم ایل هزارۀ قلعه نو و مردم ایل فیروزکوهی آن حدود که قادس باشد، فرستاب مذکور با معدودی از سوار ترکمان پنجدهی رعیت خود، به قلعه نو هزاره آمده نشسته بود، و چند شب هم درآنجا بود. و چونکه جناب نائب سعدالدین خان حکمران هرات، با جمعی از خوانین سوار ولایتی هرات و یک فوج نظام به محال بادغیس رسیدند، فرستاب مذکور قلعه نو را گذشته در پنجده رفته، و حکمران هرات به حکمران مرو مراسله فرستاد که چرا افسر شما بی قانونی کرده و به خاک دولت افغانستان پیشقدمی نموده به قلعه نو آمد؟ افسر کلان آنها در جواب نوشت که بدون اجازت دولت ما آمده بود؛ به محض رسیدن، اورا معزول کردیم. و او به سبب دیوانگی و خبط دماغ، این حرکت را کرده بود. و به عوض او پاوچیک لاوروف را حاکم پنجده نمودند. و ایل هزاره هم که درآن وقت از محال قلعه نو کوچیده، به طرف خاک روس رفته بود، واپس از بین راه به جای خود آمدند. از همان حرکت حاکم پنجده و آمدن به قلعه نو، جمیع ایلات اویماقیّۀ رعیت هرات، و مردم اوزبک و محالات میمنه، حتّی محمد شریف خان والی میمنه، یاغی شده بودند، که خود محمد شریف خان، با جمع خوانین و کدخدایان ولایت میمنه، در پنجده به دولت روس رفته بودند، که بعد از مقدمه نمودن با جرنیل غوث الدین خان افسر دولت افغانستان، که با سه فوج نظام افغانی و توپخانه، که ساخلوی میمنه بودند، جنگ کرده و شکست خورده، رو به دولت روس رفته به پنجده بودند. و جناب نائب الحکومه امورات بادغیسات را انتظام داده، وارد میمنه شدند. و بعدها کاغذ به محمد شریف خان والی میمنه، که به پنجده رفته بود، نوشتند. و میرزا عبدالحمید خان حکیمجی خود را که از مردم کابل بود، و سابقۀ آشنایی به محمدحسین خان، والی سابقۀ میمنه، که پدر محمد شریف خان مذکور است، داشت، در پنجده به نزد محمد شریف خان روانه نمودند، به همراه دوسه سوار راه بلد مردم ترکمان پنجده، که ازآنجا به دولت افغانستان آمده بودند و فراری بودند و رفتند. و غفلةً محمد شریف خان مذکور از پنجده به میمنه در نزد جناب نائب الحکومه آمده، بعدها نائب الحکومه عیالان او را که نتوانسته بود به همراه خود فرار نماید، با خود والی مذکور و جمیع تعلقات او، برداشته به هرات آوردند، و از هرات به دارالسلطنۀ کابل به حضور اعلیحضرت امیر عبدالرّحمن خان فرستادند، در سنه 1310 ئیلان ئیل
(در برابر همین مطلب در هامش نوشته شده است:)
دولت روس در نواحی هرات در چند جا به علاقۀ خود محکمه و جا ساخته اند: در شیخ جنید و تنوره و قره تپّه و دهنۀ ذوالفقار و حدود کشک که از سایر جاها بهتراست.و رحل شان (یعنی راه آهن شان) در پنجده و شیخ جنید آمده
جرنیل غوث الدین خان (1310هـ/1892-1893م): در سنه 1310 که به میمنه بودیم، کمان افسر [(کماند آفیسر)] میمنه جرنیل غوث الدین خان بود که سر پلتن کابلی بود، و منصبداران آن سه نفر بودند: رحمت خان برگد، فقیرمحمد خان کمیدان، نورمحمد خان کمیدان [(کمندانت)].
فتح هزارۀ ارزگان (1310هـ/1892م): فتح هزارۀ ارزگان در عهد دولت امیرصاحب امیر عبدالرحمن خان در 20 شهر صفر 1310 / 13 سپتامبر 1892( همین عبارت با اندکی اختصار در جای دیگر نیز آمده است)
شرح ماههای عیسوی 1892 (1310): سنه عیسوی هذا سنه 1892، ماه اول ابتدای نوروز: 1. ماه جنوری، 2. ماه فبروری، 3. ماه مارچ 21 روز [مانده به] نوروز، 4. ماه اپریل، 5. ماه می، 6. ماه جون، 7. ماه جولائی، 8. ماه اگست (در اصل باکاف)، 9. ماه سپتمبر(اصل: ستمبر)، 10. ماه اکتوبر، 11. ماه نومبر، 12. ماه دسمبر(اصل: دستمبر)
حدبخشی با دولت انگریز(1311هـ/1894م): حدبخشی دولت انگریز با دولت سرکار امیر عبدالرّحمن خان 22 شهر شعبان سنه 1311/28 فوریه 1894.
حالات عساکر روس در مرز( 1312هـ/ 1894-1895م): حالات عساکر دولت روسیه که به ترکستان و مرو وهمجواری محالات دارالنّصرة هرات می باشند:
ینرال [(جنرال)] سابقه، قماروف [(کماروف)] بود، و اکنون ینرال فاتکین، حکمران ماوراء خزر، که در سنه 1312 به حکمرانی علاقه جات مذکوره مقرّر است. و در سنه مذکورۀ فوق، که امپراطورشان فوت شده بود، و پسر امپراطور به جای پدر خود جلوس نموده، و ینرال فاتکین به جهت گردش در موضع گنبذلی، که قرابت به سرحدات دارد، آمده بود. و مراسله مبنی بر فوت نمودن امپراطور سابقه و جلوس نمودن امپراطورلاحقه را به هرات، به حکمران جناب نایب سعدالدین خان در همجواری اطلّاع داده، ارسال داشته و نیز نوشته بود که امپراطور تازه جلوس، برادر خود را موقًةً ولیعهد دولت خود کرده، تا وقتی که اولاد از امپراطور به وجود آید و ولیعهد دولت گردد.
مهاجرت گرجیان (در همین موضع و بدون تاریخ): مردم گرجی تفلیس به سمت قراقلخان و روس و چرکس که امکنۀ صعب المسالک است، رفتند. کوهستانات دربندو داغستان بسیار سرد است. مردم لکزیۀ داغستان-
طپانچه خوردن ناصرالدین شاه (1313هـ/1896م): ناصرالدین شاه پادشاه ایران را دونوبت مردم طایفۀ بابی ایران به گلولۀ طپانچه زدند: دفعۀ اول درییلاق شمیران در وقت سواری در 28 شوال سنه 1268 یکهزار و دوصد و شصت و هشت/ 15 اوت 1852که زخم مهلک نبود و التیام شد. دفعۀ ثانی در یوم جمعه 17 ذیقعدۀ سنه 1313/30 آوریل 1896 در خارج شهر طهران به مزار حضرت شاهزاده عبدالعظیم که به شهادت به قتل رسیده. مدت سلطنت چهل و نه سال بود، که جلوس در سنه 1264 /1848نموده و فوت در سنه 1313 (اشتباهاً 1213 تحریرشده)، مدّت عمر 67 سال که در هیجده سالگی جلوس نموده بود.
جلوس مظفرالدین شاه ( 1313هـ/1896م): تاریخ جلوس مظفّرالدّین شاه: شاه بر سر نهاد تاج کیان = 1313. جلوس مظفرالدین شاه ولد ناصر الدّین شاه در 26 ذیحجّه سنه 1313 /8ژوئن 1896به سبب اینکه در ایّام ولیعهدی خود در تبریز بود و در طهران آمده جلوس نموده در سنّ چهل و چهار سالگی در سال پیچی ئیل که تولد درسنه 1269/1853بوده در ماه جمادی الاول/ فوریه ( کلمۀ ثانی هم به جمادی الاول چسبیده است. در جای دیگر جمادی الثانی است)
(جای دیگر) مظفرالدین شاه ولیعهد و خلف ناصرالدین شاه در 26 ذیحجّة الحرام سنه 1313 جلوس نموده.
جشن متفقیه (1314هـ/1896م): جشن متفقیّۀ افغانستان در عهد دولت سرکار امیر عبدالرّحمن خان در 26 اسد و سال اول در7 ربیع الاوّل/ 16اوت اتّفاق افتاد. در یوم دوشنبه 7 ربیع الاوّل هفت شبانه روز. و اخراجات اصل شهر و ولایات و محالات حاکم نشین از سرکار والا داده شد. و بعدها همه ساله در 26 اسد جشن مذکور در هرات و محالات آن جاری است. سال اول سنه 1314 پیچی ئیل بود.
نفوس شماری هرات (1314هـ/ 1896م): نفوس شماری هرات در عهد دولت پادشاه افغانستان حضرت ضیاءالملّة والدین امیر عبدالرّحمن خان مرحوم در سنه 1314 تخاقوی ئیل نفری ذکور بدون اناث و بدون از نفری اصل شهر: یک لک و دوهزار، نفری هشت بلوک جلگه و بلوک شافلان: 32 هزار نفر
ولایات و محالات: 70 هزار نفر( اعداد دو عبارت اخیربه سیاق تحریر شده، و مطمئن نیستم که آن را صددرصد درست خوانده باشم. ولی در صحت یک لک و دو هزار نفر مجموع شکی نیست زیرا باحروف همین گونه که هست تحریر شده است).
جمعیت مذاهب مختلفه (1317هـ/ 1899-1900م): جمعیت مذاهب مختلفه در سنه 1317 مطابق تنگوزئیل: اهل اسلام: سیصد کرور نفر، نصارا: هشتصد کرور نفر، موسوی: چهارده کرور نفر، سایر ادیان: یکهزار و پنجصد کرور نفر.
سفر مظفرالدین شاه به فرنگ (1317هـ/ 1899-1900م): اولین سفر مظفرالدین شاه به فرنگستان: سنه 1317.
فوت ملکۀ انگلستان( 1318هـ/1900م): جلوس ملکۀ انگلستان در 1837 میلادی عیسوی بوده، که در سنه 1318 مطابق یکهزار و نهصد (ظاهراً 1901 درست است) سنه میلادی فوت نموده است. مدت 53 سال (ظاهراً شصت و سه سال درست است) سلطنت نمود.
وفات امیر عبدالرحمن (1319هـ/1901م): وفات خاقان مغفور امیر عبدالرّحمن خان در دارالسلطنۀ کابل، در سنه 1319 نوزدهم شهر جمادی الثّانی / 3 اکتبر 1901. (ادامه دارد)